تحلیل انسجام و هماهنگی انسجامی در مقامة مضیریّة بدیع الزمان همدانی
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
نویسندگان
سید مهدی مسبوق 1 ؛ شهرام دلشاد2
1دانشیار زبان و ادبیات عربی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
2دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
چکیده
نظریة مایکل هلیدی تحت عنوان «زبانشناسی سیستمی- نقشی» از مهمترین نظریات زبانشناسی است که در چارچوب نقشگرایی به شکلی سازمانیافته و منظّم به تحلیل متون مختلف ادبی میپردازد. او در بخشی از این نظریه از مؤلفههایی سخن میگوید که یک متن منسجم بایستی از آنها برخودار باشد. سپس رقیّه حسن در یک نظریة جداگانه تکمیل کننده نظریه همسرش مایکل هلیدی با عنوان نظریه هماهنگی انسجامی بهشمار میرود.
برخی منتقدان - همچون زکی مبارک، موسی سلیمان و ابن طقطقی- بر این باورند که مقامات به عنوان یکی از کهنترین انواع روایی از انسجام لازم برخوردار نیست. گرچه این نظر تاحدودی صحیح است و هدف آموزش زبان از سوی مقامه نویسان تا حدودی باعث شده که به انسجام و پیوستگی متنی و معنایی چندان وقعی ننهند؛ اما در میان انبوه مقامات برخیها از چنان انسجامی برخوردارند که با آثار روایی منسجم و در هم تنیده معاصر برابری میکنند. از آن جمله است مقامة مضیریة بدیعالزمان همدانی که در این نوشتار میکوشیم در پرتو نظریه هلیدی و نظریة تکمیلی رقیه حسن عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی را در آن مورد بررسی قرار دهیم. برآیند این پژوهش نشان میدهد که مجموعه عوامل انسجام از قبیل دستوری، واژگانی و پیوندی به همراه سایر ویژگیهای هماهنگی انسجامی مانند زنجیرهها و تعامل بین زنجیرهها باعث انسجام اجزای این مقامه شدهاند.
کلیدواژگان
کلیدواژهها: انسجام؛ هلیدی و حسن؛ مقامة؛ مقامة مضیریّه؛ بدیع الزمان همدانی
اصل مقاله (307 K)