بازنمایی سیمای زن در داستان معاصر افغانستان با تکیه بر رمان نقره، دختر دریای کابل
نوع مقاله: نقد عملی
نویسندگان: سرو رسا رفیع زاده
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات/ دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده
رمان نقره، دختر دریای کابل نوشتهی حمیرا قادری نویسندهی مطرح و جوان افغانستان یکی از رمانهای مهم معاصر افغانستان است که در آن به مسائل اجتماعی و سیاسی از دیدگاه زن و با محوریّت زن پرداخته شدهاست. این رمان حوادث و وقایع سالهای پرالتهاب(۱۳۰۸-۱۳۵۷)، را با دیدی متفاوت توصیف می-کند.
این مقاله با هدف بررسی جایگاه اجتماعی و نقش زن افغانستانی در داستان نویسی معاصر فارسی این کشور، به بررسی رمان مذکور به شیوهی تحلیل گفتمان پرداخته و پس از معرفی روش پژوهش و مبنای نظری فرکلاف، تحلیل متن را در سه مرحله پیگرفتهاست. نتایج حاصل از واکاوی متن نشان داد که سراسر رمان عرصهی تقابل گفتمانهای سنّت و مردسالاری در برابر گفتمان زنانگی(فمینیستی) و گفتمان قدرت در برابر گفتمان روشنفکری است. نگرش نویسنده در بازنمایی وقایع و حوادث داستان جریانهای فکری جامعه را دربارهی مسایل سیاسی و اجتماعی در برههی خاصی از دورهی معاصر به نمایش میگذارد؛ بدینترتیب واکاوی مولفههای تشکیل دهندهی رمان به شیوهی تحلیل گفتمان انتقادی، علاوه بر اینکه نگرش نویسنده را در بازنمایی وقایع داستان آشکار میکند، خواننده را با بخشی از تحولات فکری جامعهی افغانستان که در این داستان نقش آن به زنان داده شده آشنا میسازد. تأکید قادری بر یک برههی خاص از تاریخ نیز بیانگر گرایشهای ملی و ضد استبدادی و استعماری وی است که با توجه به حضور نیروهای خارجی و دخالت احتمالی و پنهانی آنان هشدار میدهد و در کنار آن با طرح مسایل اجتماعی و عاطفی زنان، سوگیری آشکار وی را در برابر گفتمان سنّتی و مردسالارانه نشان میدهد.
کلیدواژگان
تگا،افغانستان،قادری،زن،روابط قدرت