بررسی مقایسه ای گفتگو در گلستان سعدی و قابوس نامه عنصرالمعالی با تکیه بر منطق گفتگویی میخاییل باختین
نویسندگان: حسن پورآلاشتی حسین, حقیقی مرضیه
چکیده:
نظریه منطق مکالمه یا منطق گفتگویی در قرن بیستم در تقابل با نقد سبک شناختی و زبان شناسی ساختارگرای سوسوری مطرح شد. میخاییل باختین، از یک سو در اعتراض به رژیم تک آوای استالین و از سوی دیگر در مخالفت با نظریه فردی و غیراجتماعی بودن زبان -که پیش از او بر حوزه نقد ادبی حکمفرما بود- این نظریه را مطرح کرد و در آن به ساختار اجتماعی گفتار، نقش «غیر» یا «دیگری» در گفتگو و ماهیت چندصدا و مکالمه گرای زبان ادبی و هنری پرداخت. از آن جا که باختین، گفتگومندی را در ذات هنر نهفته می داند، این نظریه در عصر حاضر برای خوانش متون مختلف و آثار ادبی و هنری بسیاری به کار گرفته می شود.
با توجه به این که منطق گفتگو برآمده از ساختار جامعه ای تک صدا، جزم اندیش و شادی ستیز است، در این پژوهش یکی از تاریک ترین ادوار حیات اجتماعی و ادبی ایران؛ یعنی دوره بعد از هجوم مغول مورد توجه قرار گرفته است و برای نشان دادن میزان تاثیر ساختار اجتماع بر گفتگوگرایی نویسندگان، دو اثر منثور قابوس نامه و گلستان که یکی مربوط به قبل از حمله مغول و دیگری مربوط به دوره استیلای مغول است، انتخاب شده است که گرچه به لحاظ اشتمال بر مضامین و نکات تربیتی و اخلاقی تا حدودی همسان هستند اما نوع بیان و رویکرد عنصرالمعالی با سعدی در روایت و توجه به مولفه های گفتگو تفاوت دارد. از این رو در این پژوهش به بررسی منطق گفتگو در این دو اثر منثور ادب فارسی پرداخته می شود.
کلید واژه:
میخاییل باختین،منطق گفتگویی،گلستان سعدی،قابوسنامه،چندصدایی،کارناوال