قصههاي استاد/ از جمالالدين اسدآبادي؛ بهکوشش ابوالفضل قاسمي.- تهران: توس، ۱۳۵۳.
برای اینکه اهمیت توجه کردن به تعالیم سید جمال الدین روشن شود، به نقل قسمتی از نوشته ی آقای ابوالفضل قاسمی، نوشته ای بسیار آموزنده و با ارج و تصویرگر، درباره ی سید جمال الدین اسدآبادی، این شرح جالب و نسبتا مبسوط در مقدمه ی کتاب «قصه های استاد» به چاپ رسیده است. سیدجمالالدین اسدآبادی با نگارش قصههای استاد، در زمره پیشگامان رماننویسی جای گرفت. با کشف نسخه خطی آثار او در دهه ۵۰ شمسی، برگی دیگر از تاریخ ادبیات کودکان ایران به دست آمد. کشف این اثر از این جنبه اهمیت دارد که بر پیدایش زمینههای رمان نوجوانان در ایران گواهی میدهد. قصههای استاد بین داستانهای سنتی و رمان در نوسان است و گرچه از قصه سنتی بریده است اما با رمان هم فاصله زیادی دارد. سیدجمالالدین با شکستن قالبهای سنتی قصهگویی در این اثر، چشمانداز داستان نو را بهوجود آورده است.
قصههای استاد ساختار ویژهای دارد و سنت قصه در قصه شرقی را با نوآوریهای داستان فرنگی درهم آمیخته است. سادگی زبان، سودبردن از افسانهها و حضور شخصیت کودک و آموزگار در هر داستان، از ویژگیهای برجسته اثر بهشمار میآید. سیدجمال، افزون بر طرح اندیشههای آموزشی و پرورشی، به سرگرمی مخاطب نیز توجه کردهاست.
شوم و اقبال، شاهزاده عزیز، قصه دلبر و اژدها و شاهزاده دلربا، افسانههای پیوستهای هستند که در کتاب، ساختار یگانهای را پدید میآورند.