بیناب بنا دارد با تحلیل آثار هنری معاصر ایران به درکی از آنها برسد که رابطه هنر و علوم انسانی در ایران را بازسازی کند.
به گزارش خبرنگار مهر، شماره اول از سری سوم مجله بیناب با رویکرد جدیدی چاپ شده است. این دو ماهنامه تخصصی در اولین گام، نسبت شاعرانگی با هنرهای معاصر ایران را به عنوان موضوع پیش رو گذاشته و در هر بخش به اثری پرداخته است.
ظاهرا دستاندرکاران مجله گمان می کنند این آثار را می توانیم به عنوان نمونه مثالین برای درک موضوع شاعرانگی، در میان بگذاریم: «بار دیگر شهری که دوست می داریم» از نادر ابراهیمی در بخش ادبیات، آخرین آثار ابوالقاسم سعیدی در فصل تجسمی، قطعه «به زندان» از ابوالحسن صبا در قسمت موسیقی، بنای «مرکز فرهنگی اصفهان» از فرهاد احمدی در بخش معماری و «چریکه تارا» از بهرام بیضایی برای سینما، آثاری هستند که مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند.
این مجله بنا دارد با تحلیل آثار هنری معاصر ایران به درکی از آنها برسد که رابطه هنر و علوم انسانی در ایران را بازسازی کند. رابطه ای که به نظر می رسد بسیار کمرنگ است.
به ندرت می بینیم یک استاد جامعه شناسی یا فلسفه در مورد نقاشان، معماران و موسیقی دانان معاصر ایران نظر بدهد یا اصلا در مورد آنها فکر کند. هنرمندان غالبا فقط با همکاران خود گفت و گو دارند و نه تنها نتوانسته اند بدنه مردمی قابل ملاحظه ای بسازند بلکه در میان اصحاب علوم انسانی غریبه اند.
ما باید بتوانیم به نحوی علمی در مورد خود تامل و بحث کنیم. مهمترین برهه یا از مهمترین برش های فرهنگی قابل بحث، آثار هنری هستند. زیرا آثار هنری تجسم اوضاع روحی مردم زمانه است که عینیت یافته و به صورتی درآمده که قابل چون و چراست.
شاید به همین دلیل است که در فصل های مجله بیناب بررسی تاریخی به وجود آمدن اثر، تحلیل فرمی و بررسی جایگاه فرهنگی و اجتماعی اثر را از نظر می گذرانند.