گزارشی از پایان همایش «صلح از نظرگاهِ مولانا»
اشرف بروجردی در مراسم پایانی همایش «صلح از نظرگاهِ مولانا» گفت: پرداختن به جنگِ درون و رها کردن جنگهای برون، از جلوههای دیدگاه صلحآمیز مولوی است.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، مراسم پایانی هشتمین نشستِ دو روزه «مِهرِ مولانا» با عنوانِ «صلح از نظرگاهِ مولانا»، عصر یکشنبه نهم دیماه در تالار قلم سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و با حضور محسن جوادی - معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی - و نیکنام حسینیپور - مدیرعامل خانه کتاب - برگزار شد.
اشرف بروجردی در این مراسم اظهار کرد: در روزگاری که جنگ و خشونت، انسان را در برابر انسان قرار داده و چهره مِهر و مِهرورزی را با آتش ستیزه و عناد سیاه کرده است، بهجا است که گفتار بزرگان فرهنگ و تمدن را بازخوانی کنیم و سخن سترگشان را درباره صلح و آشتی به جان بنوشیم و تردید نیست که مولانا جلالالدین محمد، شاعر و عارف نامدار، یکی از نامدارترین این بزرگان است.
او با بیان اینکه صلح و آشتی یکی از مضامین محوری در اندیشه و عاطفه مولانا است، گفت: در جهانبینی عرفانی او رسیدن به باطن مفاهیمی مانند وحدتِ عرفانی یا «فناء فیالله و بقاء بالله» با کنار گذاشتن اختلافها و تفاوتها، و ستیزهها و تمایزهای ظاهری مقدور و میسر است.
بروجردی در ادامه خاطرنشان کرد: در قرآن، ویژگی دوزخیان در تخاصم تعریف میشود. همچنین طبق این آیه، اهل بهشت را در نادیده انگاشتن خود و محو در ذات حق توصیف میکند.
بروجردی با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم(ص) افزود: اِنّ اَهل الجنّه لا یتحسَّرون علی شیئیٍ فاتهُم من الدنیا کتحسرُّهم علی ساعه مَرّت من غیر ذِکر الله، یعنی، پس وقتی خصومت نباشد که ویژگی دوزخیان است، بهشتیان رخ مینمایند و در سایه «وحدتِ وجود» خود را تعریف میکنند.
مشاور رئیس جمهوری سپس گفت: مولانا این ویژگی بهشتیان را در مدارا و رأفت و رحمت تعریف میکند و حاصل آن که همان صلح و همزیستی است به وحدت میرسد.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران اضافه کرد: مدارا با بدان و نیکی با نیکان، وفاداری به عهد و پیمان، و پرداختن به جنگِ درون و رها کردن جنگهای برون، همه، جلوههای اخلاقی و اجتماعی انساندوستیِ مولوی و دیدگاه صلحآمیز اوست. صلح و دوستی در شعر مولانا هم وجه عرفانی دارد هم وجه اجتماعی.
بروجردی در ادامه با بیان اینکه ارج نهادن به حقوق انسانی با روحیه تسامح و تساهل، و سخاوت و بخشندگی پیوند دارد، گفت: فرد یا جامعهای که حسادت و کینورزی، و بخل و تنگنظری را بهر خدا یا برای راحت جان خود رها کند، دیگران را دوست میپپندارد و جنگ و نزاع از روان و فکر او دور میشود.
مشاور رئیس جمهوری افزود: آن روز جهان ما جهانی سراسر صلح و عاری از خشونت است که این آموزهها را بر جریده دل ثبت کنیم و پندار و گفتار و کردارمان بدان درآمیزد.
او ادامه داد: این گفتهها بر زبان کسی جاری میشود که؛ دست بخشنده، چشم بینا، پای پویا، زبان گویا، دهان پر فریاد، مغز اندیشنده، دل فروشنده، قلبی دوستدار، و دوست داشته او بر کسی پوشیده نیست و اینچنین است که در همه فرهنگها متجسّد میشود؛ فرهنگهای هند، ایران، تُرک، تاجیک، افغان، یونان و بیزانس و... .
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در پایان گفت: او میسراید و ما مینویسیم که صلح خواسته همه انسانها است. آنهایی که قلبی مهربان و زندگی سرشار از عشق و محبت را میطلبند و باصدای بلند به همه جنگ افروزان میگویند که با صلح زندگی شکوفا میشود و انسانها به بالندگی میرسند.
از نظر مولانا جنگ در محدودهای مشخص است و کلام الهی بینهایت
در ادامه مراسم حمیدرضا توکلی - پژوهشگر ادبیات فارسی - با عنوان «مولانا؛ از جنگ تا صلح، از صورت تا معنی» برای حاضران سخن گفت.
او اظهار کرد: معنای جنگ در ذهن مولانا، مصادیق گستردهتری از اختلافات مذهبی چون شافعی و حنفی است و عالم را سراسر جنگ و نزاع میبیند.
او افزود: در ذهن و زبان مولانا، بطور موکد، پیوستگی میان معانی مختلف جنگ وجود دارد و باید انواع ستیزه را بررسی کرد. اگر به مثنوی معنوی و غزلیات او از زاویه صورت نگاه کنیم، در سطح زبان هم سربهسر به تضادها و تعارضها برخورد میکنیم. مولانا مدام ما را از مفهوم مادی به معنوی میبرد. مولانا عالم ماده را عالم تعارض میداند نه عالم صلح. از نظر او جنگ در محدودهای مشخص است و کلام الهی بینهایت.
او سپس بیان کرد: برخی میگویند، مولانا در مواردی و مواضعی متناقض سخن میگوید. او که خاموشی را بالاتر از سخن میداند و این همه حرف میزند و داستانسرایی میکند و البته متنوعترین اوزان فارسی را با بهرهگیری از همه قوافی در میان شعرای فارسی بهکار میبرد. مولانا میان بیانناپذیری و این همه سخن گفتن قابل جمع نیست.
توکلی در ادامه گفت: مولانا تجربه مرگ و تجربه خواب را با تمثیل بیان میکند و بر این باور است هرشب که میخوابیم به عالم ورای تضاد و تعارض میرسیم و در تجربه خواب، عالم ازلی را تجربه میکنیم و صبح، حشرِ اصغر است. او از ابلیس و دوزخ هم یاد میکند. همچنین مولانا، از این منظر، موسیقی و سماع را نوعی تلاش میداند که از دل این بیوزنی و ناموزونی به گونهای هماهنگی برسد.
نگاه مولانا به انسان مجموعه اضداد است
«همزیستی مسالمتآمیز و ضرورت صلح در اندیشه صلح» عنوان سخنرانی سرو رسا رفیعزاده -پژوهشگر افغانستانی زبان و ادبیات فارسی- بود.
او در این همایش اظهار کرد: در علوم اجتماعی، صلح یعنی آرامش عمومی از آزادیِ پس از آشوب، امنیت و نظم عمومی و حاکمیت قانون، عدم تشویش از مداخله نیروی خارجیِ مخل اوضاع عمومی و هماهنگی و سازگاری مردم از روابط جمعی و فردیشان است.
او افزود: صلح درونی به عنوان خودشناسی و خودسازی و ارتقای جنبههای کمال معنوی است. انسانهای درگیر در جنگ، از صلح درونی در راه رسیدن به آرامش و صفا هستند و در نتیجه صلح بیرونی و از آرامش درونی به آرامش بیرونی و حل منازعات جهانی گام برمیدارند.
این پژوهشگرِ افغان افزود: نگاه مولانا به انسان مجموعه اضداد است و ریشه اختلافات بشر را در آن میداند و مصداق این بیت مولانا: «هست احوالم خلاف همدگر/ هر یکی با هم مخالف در اثر» و یا بیت: « یک گوشه جان ماندست پیچان/ و آن پیچش از تو یابد رهایی».
او ادامه داد: مولانا صلح کلی را منبعث از این میداند که جنگ را هم باید با نگاه مثبت نگاه کرد. اما تجربه زیسته از جنگ و خشونت نشان میدهد که صلح به هر دو معنای پس از جنگ و موقتی(آتشبس) وجود ندارد و در این میان، توأم بودن جریان جنگ و تلاش برای صلح، با فعالیتهای گروههای تکفیری و افشاندن تخم خشم و خشونت در تضاد است.
کلام مولانا، سرشار از کلمات و عبارات و اصطلاحات مهرآمیز و محبتگونه است
سپس عدنان قارا اسماعیل اوغلو - استاد زبان فارسی و مدیر گروه زبانها و ادبیات شرقی دانشگاه قریق قلعه ترکیه - با عنوان «مباحثی پیرامون مفاهیم مِهر و محبت در مثنوی معنوی» صحبت کرد.
او واژگانی چون رحم، انصاف، وفا، صفا، رحمت، شفقت، رقت، صلح، خضوع، همدلی، جوانمردی، داد، اشتیاق، آشتی و... را بار معنای قرب و همافزایی و همزیستی دانست و گفت: این واژگان دارای معنای بار مثبت هستند و عشق والاترین واژه برای میل به آفریدگار است.
او در ادامه بیان کرد: این کلمات در فرهنگ اصطلاحات عرفانی، دارای معانیِ درونیِ گستردهتی هستند. محبت در تصوف، به معنای نهایت محبت و غلیان در اشتیاق به محبوب است و حتی عباراتی چون مهر دلخوشان، مهر پاکان، مهر و جاه و مالها، مهر جاهل، مهر ابلهان و مهر خلق، همگی، گاهی بدون کارکرد مثبت و منفی آنها مورد استفاده قرار گرفته است و کلام مولانا، سرشار از کلمات و عبارات و اصطلاحات مهرآمیز و محبتگونه است.
سخنران دیگر این نشست، اسدالله شعور - پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی از افغانستان - بود. او با موضوع «رمزِ برتر در سخن مولانا» به ایراد سخن پرداخت و گفت: رمز، سخن پیچیدهای است و ادبیات منظوم فارسی خالی از آن نیست و مهملات در ادب فارسی شامل عارفانه، عاشقانه، رندانه و کودکانه میشود. در این میان، ادبیات ما به حدی غنی است که عادت کردهتیم همیشه مطالب جدی بشنویم در حالی که مهملاتِ ادبیات خالی از معنا میشود و طیف وسیعی از آن، مطابق با خواسته، تحلیل و تاویل میشود.
او در ادامه اظهار کرد: حتی در جهات بسیار، این گونه ادبی با ادبیات سوررئالیسم اروپا شباهت بسیار دارد و در شاخصههای هنجارشکنانه نزدیک به هم هستند. البته تجربههای آن در ادبیات فارسی، زمینه برای فضای دگرگون را ایجاد کرده است و با مهمل خواندن این آثار، از موجودیت و اهمیت آنها چشم پوشیدهایم.
شعور سپس بیان کرد: در ادبیات نوشتاری، مهملات رندانه قابل توجه هستند. زیرا شطحیات، پارادوکسهایی هستند که عارف در حالت غیرطبیعی میگوید که با هنجارها در تعارض و گاهی کفرآمیز است. همه کلمات عارف در این حال، رمز است و مولانا غزلیاتش را در حالت سماع و شفاهی میگوید و دیگران مینویسند و به همین سبب، با جوش و خروش سروده شده است. رمز در کلام خداوند هم موجود است و قرآن سرشار از آن است و تنها عرفای بزرگی به این تقرب رسیدهاند، چنانکه مولانا میگوید: «پاسبان آفتابند اولیا / در بشر واقف ز اسرار خدا»
صلح درون، مقدمه صلح بیرون است
در ادامه مصطفی ملکیان، استاد فلسفه و عرفان در یک پیام ویدیویی در ارتباط با موضوع «صلح درون و صلح بیرون از نظرگاه مولانا» سخنانی را ارائه کرد.
او در ابتدای این پیام تصویری گفت: صلح درون یگانه مقدمه گریز ناپذیر صلح بیرون است.برای اینکه در مناسبات اجتماعی صلح، آشتی و مسالمت داشته باشیم راهی جز این نداریم که صلح درون در باطن هر کدام از ما محقق شود.
او تاکید کرد: اگر صلح درون در انسان وجود نداشته باشد همه فعالیتهای او که برای استقرار صلح صورت میگیرد، بدون ثمر خواهد بود و نهایتا این فعالیتها صلحی شکننده و موقت به بار میآورد.
ملکیان افزود: در ادبیات عارفان آن چیزی که به صلح درون تعبیر میشود، صدق است. عارفان ما معمولا صدق را با این معنا به کار میبردند که « بود تو عین نمود تو باشد و نمود تو عین تو باشد.» وقتی سخن از نمود میشود ناظران بیرونی هم نظارهگر هستند.
او در ادامه گفت: گفتار و کردار بیرونی باید مانند چیزی باشد در درون آدم میگذرد.آنچه در درون ما میگذرد باورها، احساسات و عواطف، خواستهها، آرمانها و اهداف ماست.
این استاد فلسفه و عرفان افزود: وقتی این جمله را می گوییم به این نتیجه میرسیم که بود و نمود یکسان است و باید باهم هماهنگ باشند. بنابراین سه ساحت درونی ما که احساسات و عواطف، خواستهها و باورهای ما هستند با دو ساحت بیرونی یا همان گفتار و کردار یکسان خواهد شد و بر همدیگر انطباق خواهند داشت.
او اضافه کرد: اگر کسی این مطابقتها را در خود داشته باشد میتوان گفت او اهل صدق است و اگر اینگونه نباشد، مثلا فرد دروغی بگوید، این انطباقها با یکدیگر در ستیز خواهند بود.
ملکیان با بیان اینکه شکلگیری صدق در انسان همان یکپارچگی وجودی اوست،گفت: در حالت صداقت است که انسان با خود در صلح است. وقتی کسی با خودش در صلح و آشتی نباشد یعنی یک یا دو ساحت او با هم ناسازگار هستند.
او در ادامه با بیان اینکه فیلسوفان اگزیستانسیالیستی صدق را وفاداری به خود تعبیر میکنند، تصریح کرد: در این نگاه گفته میشود که باید خواستهها، گفتهها، عواطف و احساسات متناسب با باور فرد باشد در این صورت میگویند فرد به خود وفادار است. فرد زمانی به خود پشت میکند که بخشی از وجودش به سویی میرود و بخش دیگر وجودش به سویی دیگر.
این پژوهشگر افزود: برای ارتباط این موضوع که اگر با خودمان در آشتی باشیم با دیگران هم در آشتی خواهیم بود، باید بگوییم که در بیانات مولانا ۳تبیین میتوان در نظر گرفت.
او سپس توضیح داد: در اولین تبیین میتوان گفت زمانی بیشترین اختلافات، مناقشات و جنگها با یکدیگر به وجود میآید که احساس ضعف داشته باشیم. وقتی که احساس ضعف داریم گمان میکنیم که آسیبپذیر هستیم و بنابراین هر کسی ممکن است به ما ضربه بزند. از طرفی وقتی خودمان را قوی میبینیم و فکر میکنیم آسیبپذیر نیستیم، گمان میکنیم دیگران یا نمیتوانند و یا نمیخواهند با ما دشمنی کنند. بنابراین هر زمانی که خودمان را در موضع ضعف حس کنیم، جهان هم مانند ارتشی در برابر ما میشود.
ملکیان در ادامه با بیان اینکه بیشتر منازعات ما با دیگران در اثر احساس ضعف و آسیبپذیر بودن است، گفت: فردوسی میگوید« زنیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی آرد و کاستی»؛ یعنی هرچه انسان نیرومندتر باشد راستتر است و این ناراستیها به خاطر احساس ضعف است.
او افزود: آدمی که یکپارچه است، نیروی خود را صرف جنگی داخلی خود نمیکند؛ به این معنا که جنگی بین ساحتهای ۵گانه او وجود ندارد و کل وجود او قوی است،بنابراین دید او به دیگران به عنوان دشمن نیست.
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: از نظر کسی مثل مولانا صدق قوت میآورد و از نتیجه همین نگاه مولانا، کارهای شگفتانگیز انبیا و اولیا ناشی از صدق آنها بوده است. مولانا معتقد است موسی(ع) و حضرت محمد(ص) که معجزاتی داشتند به خاطر قوت قلبی بوده که از صدق آنها ناشی میشود.
ملکیان ادامه داد: در تبیین دوم ، مولانا معتقد است هر کس با خود صادق باشد پی میبرد که هیچ چیز او از آن خودش نیست و داده خداوند است. کدام یک از امتیازاتی که انسان دارد داده خود اوست؟
او یادآور شد: هیچ یک از مواهبی که ما داریم خودمان به خودمان ندادهایم و این موضوع استدلال فلسفی نمیخواهد. در این صورت است که خودشیفتگی هم در ما از بین میرود.مولانا میگوید زمانی که فردی خودشیفتگی دارد، منفعت شخصی برایش اهمیت پیدا میکند. همچنین اگر فرد خودشیفتگی داشته باشد، پیشداوری هم میکند؛ گاه درباره دین و مذهب و گاه درباره جامعه و فرد. بنابراین پیشداوری منفی ناشی از خودشیفتگی است.
مصطفی ملکیان در ادامه با بیان حکایتی از مولانا گفت: انسانی که به استدلال رو نمیآورد خود را برابر با دیگران نمیداند. مولانا معتقد است که اگر باور کنیم که هیچ چیز انسان برای خودش نیست دیگر خودشیفتگی هم نخواهد داشت و در این صورت است که دیگر با کسی جنگ هم نخواهد کرد.
او افزود: در تبیین سوم نیز مولانا میگوید چرا زمانی که انسان در درون با خودش آشتی دارد با دیگران هم آشتی دارد. در این باره باید گفت که انسانها صدق یکدیگر را به تعبیری بو میبرند. زمانی که در یکدیگر صدق ببیند با هم وارد نزاع نمیشوند.
این استاد فلسفه توضیح داد: به تعبیر مولانا همان گونه که دروغ بوی زنندهای دارد، راستی هم بوی خوشایندی دارد. این واقعیت روانشناختی درست است که هر کس هرچقدر ناپاک و خبیث باشد، بیشتر با هم کیشان خود میل به ستیز دارد.
ملکیان گفت: مولانا ابیات زیادی در این باره دارد که در یکی از آن ها میگوید: صدق دل بباید کار را. ورنه یاران کم نیاید یار را. به این معنا که اگر صدق دل داشته باشیم همه عاشق ما میشوند.
او گفت: اگر هر ۳ این تعابیر را بپذیریم انگار ریشهایترین کاری را که میتوان برای افزایش صلح بیرون کرد، انجام دادهایم.