بررسی تطبیقی ژانر «منافرات» در فن خطابه و اصول مدح و ذم در بلاغت اسلامی
نوع مقاله: پژوهشی
نویسندگان
داوود عمارتی مقدم
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
چکیده
این مقاله میکوشد اصول مدح و ذم را در جهان اسلام، با آنچه در غرب باستان دربارة ژانر «منافرات» گفته شده، مقایسه کند. ژانر منافرات و دو ژانر دیگر خطابی، یعنی «مشاورات» و «مشاجرات»، سه ژانر اصلی فن خطابه را در غرب باستان تشکیل میدهند. منافرات در غرب باستان کارکردهای گوناگونی داشته و این کارکردها را از طریق مدح و ذم متحقق میساخته است. دو رویکرد کلی نسبت به این ژانر در غرب باستان وجود دارد؛ نخست رویکرد آموزگاران «رسمی» فن خطابه همچون آناکسیمنس، ارسطو، سیسرون، کویینتیلیان و... و دوم رویکرد سوفسطاییان است که توجه خاصی به ژانر منافرات داشتهاند. در بخش اول و دوم مقاله، این دو رویکرد با یکدیگر مقایسه شده و تفاوتهای آن مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش دوم به اصول مدح و ذم در جهان اسلام پرداخته و نشان داده شده است که این اصول از دو دسته منبع، قابل استخراج هستند؛ نخست برخی متون مدرسی بلاغت همچون نقدالشعر از قدامة، العمدةفی محاسن الشعر و آدابه اثر ابنرشیق و... و دستة دوم متونی هستند که ارتباط مستقیمی با متون بلاغی ندارند اما با محوریت مدح و ذم تألیف شدهاند. برخی از مهمترین آثار این دسته عبارتاند از: الظرائف و اللطائف و الیواقیت فی بعض المواقیت؛ تحسین القبیح و تقبیح الحسن؛ تحسین و تقبیح، هر سه ازثعالبی؛ برخی نامههای جاحظ (الرسائل) و برخی آثار منسوب به او مانند المحاسن و الاضداد، الآمل و المأمول و از ابراهیم بیهقی کتابالمحاسن و المساوی. هدف این پژوهش اثبات این فرض است که با آنکه مدح و ذم در غرب باستان بیشتر به موقعیتهای شفاهی (خطابه) و در جهان اسلام به موقعیتهای متنی (شعر) اختصاص داشته، ولی تفاوت چندانی میان اصول مدح و ذم در این دو نظام بلاغی به چشم نمیخورد و آنچه دربارة مدح و ذم در جهان اسلام گفته شده، وجوه متفاوت ژانر منافرات را در غرب بازنمایی میکند.
واژگان کلیدی:
منافرات؛ مدح و ذم؛ سوفسطاییان؛ فن خطابه