نقش ادبیات تطبیقی در گفت و گوی تمدن ها
۱۳۹۴-۰۷-۲۷
مطالعه پیوند ادبیات ایران و عرب و بررسی جنبه های گوناگون آن یکی از مهم ترین شاخه های ادبیات تطبیقی است.

نقش ادبیات تطبیقی در گفت و گوی تمدن ها
مطالعه پیوند ادبیات ایران و عرب و بررسی جنبه های گوناگون آن یکی از مهم ترین شاخه های ادبیات تطبیقی است. بی هیچ مبالغه ای می توان گفت تاثیر متقابلی که از دیرباز میان ادبیات دو ملت ایران و عرب وجود داشته، میان ادبیات دیگر ملت های جهان شکل نگرفته است .
فواید ادبیات تطبیقی را در بعد ملی و جهانی می توان این چنین برشمرد
۱ _ غنی سازی و بارورسازی ادبیات خودی
۲ _ آشنایی با فرهنگ ها و ادبیات های دیگر ملت های جهان
۳ _ کاهش تعصبات قومی
۴ _ یافتن ضعف های خویش
۵ _ آشنایی با اندیشه و تفکر دیگر ملت های جهان
۶ _ برقراری تعامل فکری و ادبی با سایر ملت های جهان
در چارچوب ادبیات تطبیقی، ادبیات بومی و ملی هر ملتی علاوه بر حفظ و ماندگاری با بهره گیری از دستاوردهای ادبیات دیگر ملل و با استفاده از ذوق و قریحه ایشان رشد می یابد. از این رهگذر میزان تفاهم میان ملت های مختلف بالا رفته و ادبیات از چارچوب محدود قومی به سوی یک ادبیات جهانی برکشیده شده و به وحدت و پیوند انسانی میان ملت ها منتهی می شود. البته مقصود از ادبیات جهانی، پیدایش نوعی ادبیات بر مبنای نظریه «گوته» شاعر آلمانی نیست که آلمان را مرکز فرهنگ جهانی و اندیشه انسانی قرار می داد و امیدوار بود که همه گونه های ادبیات در یک ادبیات بزرگ گرد آیند و یک ادبیات انسانی _ جهانی واحد به وجود آید که دیگر ملت ها با آثار ادبی خویش آن را تغذیه کنند و یا همچون نظریه «گیفورد» که معتقد بود هر زبانی باید ادبیات مشترک خویش را داشته باشد مثلا اتحاد ادبیات انگلیسی میان تمام کشورهای انگلیسی زبان، یک مجموعه مشترک ادبی را به وجود آورد و همین طور دیگر زبان های جهان، ادبیاتی واحد را به وجود آوردند، تا این که سرانجام اتحاد میان ادبیات مکتوب هر زبان منجر به وحدت کلی میان همه این مجموعه ها شود و یک واحد ادبیات جهانی شکل گیرد. البته برخی دیگر نیز مقصود از ادبیات جهانی را گردآوری گنجینه های کهن ادبی و آثار نویسندگانی دانسته اند که شهرت ایشان جهان را نوردیده است که البته هیچ کدام از این نظریه ها مقصود ما نیست.براساس این تعریف، یک پژوهش تطبیقی آن است که دو اثری را که به دو زبان مختلف تالیف شده، و یکی از دیگری تاثیر پذیرفته و با تاثیرپذیری از اثر نخست نوشته شده، مورد پژوهش و مطالعه قرار دهد.بنابراین چنین پژوهشی می تواند برترین ابزار برای گفت و گوی میان تمدن ها باشد. چه اولا هنگامی ما به چنین پژوهش مقایسه ای دست می یابیم که مسلم شده باشد که یک جریان ادبی است و یا یک تاثیر لغوی از یک زبان به زبان دیگر راه یافته، که این وام دهی وام گیری نشانه تعامل فکری و زبانی دو ملت مختلف با دو زبان گوناگون است. ثانیا این تاثیر متقابل فکری و زبانی می تواند زمینه یا بستری را فراهم سازد تا دیگر پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، دینی و ... نیز میان دو ملت فراهم آید. بررسی ادبیات تطبیقی در دو زمینه ملی و جهانی سودمند است. زیرا در زمینه ملی سبب می شود تا با ادبیات بیگانگان آشنا شده و این امر مایه کاهش تعصب بی مورد نسبت به زبان و ادبیات ملی می شود. چه بسا تعصب کور و نابجا نسبت به ادبیات ملی مایه انزوای زبان و ادبیات ملی شده و آن را از تاثیر مثبتی که جریان های فکری _ فرهنگی سودمند در بارورسازی آن دارند، محلوم می کند. در زمینه جهانی نیز موجبات ارتقای روابط ادبی، فکری، فرهنگی و اجتماعی ملت های گوناگون جهان را پدید آورد. با مطالعه پژوهش های تطبیقی شاهد نقش شاعران و نویسندگان ملت های مختلف در معرفی تمدن و فرهنگ ملل گوناگون به یکدیگر هستیم که چگونه با راهیابی آثار آنها در میان دیگر ملل، اندیشه های ایشان مورد توجه قرار می گیرد و از مرزهای جغرافیایی سرزمین خویش در گذشته و حتی به مرزهای جهانی راه می یابد. شاعران و ادیبان برجسته ایرانی با توجه به دیرینه و غنای فکری _ فرهنگی خویش در این عرصه جایگاهی والا به خویش اختصاص داده اند. ملت ایران با نظر به پیشینه تاریخی، زبانی، فرهنگی و دینی خویش نقش بسزایی در تاثیرگذاری بر ادبیات جهانی _ اعم از ادبیات ملل مسلمان و مشرق زمین و ملل غرب _ داشته ایم. با عنایت به این نقش است که بر آنیم تا در این مقاله گوشه هایی از این تاثیرگذاری را باز نماییم، از این رو کشور ما می تواند سهم بزرگی در گفت و گوی تمدن ها در سطح بین المللی داشته باشد. با نظر به پیوند دیرین تاریخی _ دینی ما ایرانیان با اعراب پیوند میان زبان و ادبیات فارسی و زبان و ادبیات عربی عمیق و ریشه دار است. از دوره پیش از اسلام، حکومت حیره (شهری در نزدیکی کوفه) به دست اعرابی بود که دست نشاندگان پادشاهان ساسانی بودند. پیوند ایشان با دربار ساسانیان، در آشناسازی اعراب با ایران و زبان و فرهنگ ایرانی نقش مهمی داشت. در این دوره شاهد تاثیر زبان فارسی و رواج برخی کلمات فارسی معرب در میان اعراب هستیم، این واژگان در دیوان برخی شاعران پیش از اسلام عرب راه یافته است. در دوره اسلامی نیز آیین اسلام مانند پلی بود که دو ملت ایران و عرب را به یکدیگر پیوند داد و از این پس داد و ستد زبانی در چارچوب لغوی، ادبی، تاریخی و اجتماعی به شکل فزاینده ای چهره نمود. سبب این امر آن بود که با وجود تفاوت ریشه ای زبان فارسی و زبان عربی که یکی ریشه در زبان های هند و اروپایی دارد و دیگری ریشه در زبان سامی. این دو زبان در اصل نمایندگان دو ملت مسلمان بودند که به سبب اعتقاد قلبی خویش به آیین مشترک جهت برافراشتن بنای عظیم تمدن اسلامی یکدیگر را یاری می رساندند. به همین سبب ایرانیان هم به طور چشمگیری به فراگیری زبان دینی خود پرداختند و هم به سبب پیوند دو ملت ایران و عرب زبان پارسی در شهرهای عراق و جزیره العرب سخت رواج یافت. برای نمونه نویسندگان بزرگی همچون جاحظ نمونه های فراوانی در این زمینه در اختیار ما نهاده اند. همین اعتباد قلبی به آیین اسلام موجب آن شد تا ایرانیان مسلمان بیشترین خدمات را در زمینه علوم مربوط به زبان و ادبیات عربی در اختیار ملل مسلمان قرار دهند. آثاری همچون تفسیر طبری، تاریخ طبری، الکتاب سیبویه، الطب المنصوری (ابوبکر زکریای رازی). اما تاثیر متقابل دو ملت ایران و عرب از مرزهای لغوی نیز درگذشت و در سده های بعدی جریان های ادبی مشترک میان ایرانیان و اعراب نشان از پیوند و ارتباط متقابل این دو ملت دارد.با بررسی این جریان های ادبی که از فرهنگ و ادب ایرانی به فرهنگ و ادب عربی راه یافته و یا برعکس و یا با بررسی پدیده های اجتماعی که مربوط به یکی از این دو ملت می شده و بر ملت دیگر نیز تاثیرگذار بوده است و با بررسی ردپای ادبیات اسلامی در میان جهان غرب می توان به بهترین نمونه های خود جوش گفت و گوی ادبی _ فرهنگی متقابل میان این ملت ها در بستر زمان پی برد، در این جا به پاره ای از این جریان های ادبی اشاره خواهیم کرد
داستان نویسی از زبان حیوانات یکی از گونه های مهم ادبی است که در دوره انوشیروان با کتاب «کلیله و دمنه» از سرزمین هند به ایران راه یافت و از آن پس در دوره اسلامی با ترجمه این اثر از زبان پهلوی به زبان عربی توسط مترجم بزرگ ایرانی ابن مقفع کتاب کلیله و دمنه به فرهنگ و ادبیات عربی راه یافت. بعدها نیز با از بین رفتن اصل پهلوی «کلیله و دمنه» این کتاب از زبان عربی به زبان فارسی دری ترجمه شد. در قرن ششم کتاب کلیله و دمنه توسط ابوالمعالی نصرالله منشی با عنوان کلیله و دمنه بهرام شاهی به فارسی ترجمه شد و در پایان سده نهم نیز شیخ احمد سهیلی با عنوان انوار سهیلی این اثر را با مقداری تغییر به زبان فارسی دری ترجمه کرد. که البته در این جا نقش مترجمان بزرگ و زبردست همچون ابن مقفع و ابوالمعالی در پیوند میان فرهنگ ها و تمدن ها سخت آشکار است. اما آن چه در این میان مهم است تاثیر ژرفی است که این کتاب تاکنون بر ادبیات جهانی داشته است. بعدها لافونتن در ادبیات فرانسه و خوان رامون خمنیث در ادبیات اسپانیولی (د.۱۹۵۷) با تاثیرپذیری از این اثر آثار خویش را خلق کردند. چه در این قالب می توان تمام اندرزها و سخنان حکمت آمیز و ارزشمند را در قالب داستان و از زبان حیوانات بیان کرد. و پیام های سیاسی و اجتماعی و ملی را در آن نهاد تا آنان که نکته سنج و تیزفهم هستند مراد نویسنده را از آن دریابند و دیگران نیز مطالعه آن را مایه سرگرمی بدانند همانگونه که «احمد شوقی»، شاعر معاصر مصری و «توفیق الحکیم» نمایشنامه نویس مصری معاصر تمام اندیشه ها و انتقادهای سیاسی و اجتماعی ضد استعماری خویش را در قالب داستان منظوم و نمایشنامه از زبان حیوانات بیان کرده اند. در یونان باستان نیز ازوپ (ایسوپ) کسی است که مجموعه هایی داستانی از زبان حیوانات به او نسبت داده شده که همچون کلیله و دمنه از ویژگی اندرزگویی و تهذیب توام با لذت بخش بودن برای خوانندگان برخوردار است. برای نمونه دیگر می توان از آثاری که در میان ملت های مختلف درباره سفر به جهان آخرت نوشته شده نام برد، از جمله این آثار می توان از کتاب «ارداویراف نامه» ایران باستان، «معراج نامه» غزالی، «رساله الغفران» ابوالعلا، «کمدی الهی» دانته، «جاوید نامه» اقبال لاهوری، و حتی «بهشت گمشده» ملتون نام برد. که با انگیزه ترغیب آدمی به نیک کرداری و پرهیز از بدکرداری و گناه و بزه نوشته شده است. آسین پالاسیوس شرق شناس اسپانیولی پس از بیست سال کاوش در کتاب کمدی الهی دانته تاثیرپذیری دانته را از آثار اسلامی به اثبات رساند. تاثیر آثاری همچون داستان «لیلی و مجنون» و داستان «یوسف و زلیخا» در زبان عربی نیز بر ادبیات فارسی کاملا آشکار است. منظومه های لیلی و مجنون (نظامی _ دهلوی _ جامی _ هاتفی) در زبان فارسی و منظومه «لیلی و مجنون» فضولی به زبان ترکی با تاثیرپذیری از داستان لیلی و مجنون در ادبیات عربی شکل گرفت. و منظومه «یوسف و زلیخا» منسوب به حکیم ابوالقاسم فردوسی و منظومه «یوسف و زلیخا» عبدالرحمان جامی نیز زیر تاثیر داستان حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم و داستان یوسف و زلیخا در ادبیات عربی سروده شده است. همچنین منظومه های «یوسف و زلیخا» حمدی و منظومه «یوسف و زلیخا» ابن کمال پاشا در ادبیات ترکی نیز با تاثیرپذیری از داستان «یوسف و زلیخا» در ادبیات عربی و ادبیات فارسی سروده شده است. مقامات حمیدی در ادب فارسی نیز نمونه ای از تاثیر فن مقامه نویسی عربی بر زبان فارسی است. قاضی حمیدالدین بلخی (د: ۵۵۹ هـ ./۱۱۶۴ م) کتاب مقامات خویش را در قرن ششم با تاثیرپذیری از مقامات بدیع الزمان همدانی (د: ۳۹۸ هـ ./۱۰۰۷ م) و حریری (د:۵۱۹ ه ./۱۱۲۲م) به نگارش درآورده است
بررسی راهیابی فرهنگ و ادب اسلامی به جهان غرب یکی از بهترین ابزارها برای گفت و گوی تمدن های ملل شرق و غرب است. اوج این تاثیرپذیری را در دیوان شرقی _ غربی گوته و تاثیرپذیری او از حافظ و برخی دیگر از بزرگان ادبیات ایرانی _ اسلامی مانند عطار، سعدی، مولوی شاهد هستیم. دیگر شاعر آلمانی ریلکه، از جمله شاعرانی است که مجذوب سیر و سفر در جهان شرق شد. او پس از مطالعه ترجمه فرانسوی داستان های هزار و یک شب به فراگیری زبان عربی پرداخت و بازتاب تاثیر داستان های هزار و یک شب روی قصیده «آوازی برای اورفیوس» ریلکه پدیدار شد. تاثیر واقعه کربلا در میان ایرانیان چنان است که کتاب هایی سخت تاثیرگذار همچون سروده های جانسوز محتشم کاشانی در سوگ امام حسین (ع) زاده می شود و یا حسین واعظ کاشفی به تاثیر از آن کتاب «روضه الشهدای» خویش را می نگارد. این آثار نشان از تاثیرگذاری این واقعه عظیم تاریخی بر ملت ما دارد. پیوند دینی میان دو ملت ایران و عرب و عشق ایرانیان به خاندان پیامبر (ص) سبب شده تا این رخداد تاریخی در میان ما ایرانیان از چنان جایگاه والایی برخوردار شود که به جرات می توان گفت واقعه عظیم کربلا در میان بسیاری از کشورهای ملسمان عربی از چنین جایگاهی برخوردار نیست. پس از این همه نشان از آن است که گفت و گوی تمدن ها میان ملت هایی که چنین پیوندهای عمیق قلبی آنها را به یکدیگر پیوند داده امری بس آسان و ضروری است و موجبات ارتقای ملل مسلمان را در سطح بین المللی فراهم می آورد. وجود اشعار حماسی در میان ملت های کهن و همچنین وجود انبوهی آثار در زمینه ادبیات تعلیمی در ادبیات جهان زمینه های مشترک ارزشمندی برای گفت و گوی میان تمدن های این ملت هاست. شاهنامه فردوسی، اشعار حماسی هومر (در زمینه ادبیات حماسی)، آثار بزرگانی مانند سعدی، نظامی، عطار، جامی، سنایی و... نوشته های حکمت آمیز موجود از ایرانیان باستان همچون نامه تنسر، نامه اردشیر و سخنان و مضامین اندرزآمیز موجود از کاهنان عرب پیش از اسلام و یا اشعار حکمت آمیز این دوره، و بررسی نوشته های هزیود یونانی (در تاریخ زندگی وی اختلاف نظر وجود دارد. برخی این تاریخ را پیش از هومر و برخی پس از هومر دانسته اند) که در آنها مردم به پایبندی به ارزش های اخلاقی همچون صداقت، دوری از کذب، وفاداری به عهد و پیمان و دیگری فضیلت های اخلاقی ترغیب می شوند، که همه از مضامین مشترک انسانی _ اخلاقی، بهترین ابزارهایی هستند که می توان با پرداختن به آنها پیوند و ارتباط میان این ملت ها را گسترش دارد. نکته قابل اهمیت در این مطالعات آن است که تحقیق و پژوهش در ادبیات تطبیقی هرگز به معنای پیدایش و ایجاد یک ادبیات مشترک جهانی و خلط ادبیات ملت ها با یکدیگر نیست بلکه پرداختن به ادبیات تطبیقی هم برای باورسازی و غنی سازی ادبیات بومی و ملی هر ملتی پر ثمر خواهد بود و هم در بعد جهانی باعث ایجاد تفاهم و پیوند میان ملت ها می گردد. از این رهگذر است که هر ملتی با پی بردن به کاستی های خویشتن از تعصبات ملی خویش خواهد کاست و با آشنایی با فرهنگ ها و ادبیات های دیگر ملل به غنای ادبی، فکری خویش یاری خواهد رساند و در عین حال ویژگی های بومی _ ملی _ فرهنگی و ادبی خویش را نیز حفظ خواهد کرد.
منابع
حافظ، البیان و التبیین، به کوشش عبدالسلام هارون، بیروت، دارالفکر ۱۳۶۷ هـ/۱۹۸۴ م. ندا، طه، الادب المقارن (ادبیات تطبیقی) ترجمه دکتر زهرا خسروی تهران، نشر پژوهش فرزان روز، ۱۳۸۰ ش.

دکتر زهرا خسروی



سازندگان:
منابع:
http://www.daneshju.ir/forum/f1009/t108865.html
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.