بررسی وجوه روایی در داستانهای حماسی زبانبنیاد و مصور براساس «نظریة میک بال»
نویسندگان
1محسن محمدی فشارکی؛ 2فضلالله خدادادی ؛ 2شیرین عاشورلو
1استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده
حماسه از قدیمترین انواع ادبی است که صورت داستان دارد، زیرا همانند داستان دارای آغاز، میانه و پایان است. حماسه از یکسو زادۀ اسطوره است و از سوی دیگر داستان و رمان را در درون خود جای داده است. این مقاله به شناخت بهتر بخشی از ادبیات حماسی گذشتۀ فارسی که در متون حماسی بازتاب یافته و از ویژگی روایی و سادگی بیان برخوردار است، میپردازد، هدف این نوشتار تشریح ساختار روایی حماسۀ مصور (پردهخوانی) و حماسۀ زبانبنیاد (داستان رستم و اسفندیار) با تکیه بر «نظریۀ میک بال» است. چون هدف این مقاله بیشتر نشان دادن ویژگیهای متن روایی در قالب ادبی حماسه است، به همین دلیل داستان «رستم و اسفندیار» انتخاب شد، سپس با در نظر گرفتن ویژگیهای متن روایی براساس نظریۀ میک بال، توجه فردوسی به عناصر داستاننویسی و ساختار متن روایی مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش نشان میدهد که داستان حماسی (اعم از مصور و زبانبنیاد) نیز مانند دیگر انواع داستانهای زبانبنیاد دارای خط سیر داستان (شروع، حرکت داستان به سمت اوج، اوج، گرهگشایی و نتیجۀ نهایی) است.
کلیدواژگان
واژگان کلیدی: روایت؛ حماسه؛ متن روایی؛ رستم و اسفندیار؛ مارک کرامر؛ میک بال