نوروز در روزگار قاجار از نگاه سفرنامهنویسان
مادام کارلاسرنا، بانوی سفرنامهنویس اروپایی از نوروز روزگار قاجار میگوید/ لباس نو در نوروز خوشبختی میآورد!
مادام کارلاسرنا، سفرنامه نویس در دربار ناصرالدین شاه حضور داشت و تجربیات و مشاهدات خود را از مناسبات دربار و اوضاع اجتماعی و فرهنگی آن عصر در قالب یادداشت ثبت کرد. نوروز بهعنوان بزرگترین و کهنترین جشن ایرانیان مورد توجه ویژه وی قرار گرفت. در نوشتهای که در پی میخوانید بخشهایی از یادداشتهای وی را مرور میکنیم.
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار یکی از طولانیترین دوران فرمانروایی یک پادشاه در ایران بوده است. این دوره همزمان با اوج رقابت استعماری دولت روس و انگلیس در ایران و تلاش آنها برای شناخت فرهنگ و تمدن این جامعه و نفوذ در بطن آن بود. به همین دلیل مسافران مختلفی از کشورهای گوناگون بهویژه انگلستان و فرانسه با عناوین گوناگون به این کشور سرازیر شدند. برخی از این افراد مشاهدات خود را از این کشور کمتر شناخته شده در قالب سفرنامه منتشر کردند. این سفرنامهها مطالب ارزشمند بسیاری را برای شناخت مردم ایران زمین در عصرناصری در خود جای دادهاند.
مادام کارلاسرنا در دربار ناصرالدین شاه حضور داشت و تجربیات و مشاهدات خود را از مناسبات دربار و اوضاع اجتماعی و فرهنگی آن عصر در قالب سفرنامه درآوردند. نوروز بهعنوان بزرگترین و کهنترین جشن ایرانیان مورد توجه ویژه این سفرنامهنویس قرار گرفته که در این گزارش بخشهایی از آن را مرور میکنیم.
بانوی جهانگرد؛ روایتگر نوروز عصر ناصری
مادام کارلاسرنا، نخستین زن جهانگردی است که در نوامبر 1877 مصادف با سیامین سال سلطنت ناصرالدین شاه از راه دریای خزر به ایران آمد. البته نخستین ملاقات این بانوی ایتالیایی با ناصرالدین شاه در پاریس صورت گرفته بود. او مشاهدات و تجربیات خود را در قالب سفرنامهای تدوین کرد که این سفرنامه با عنوان «سفرنامه مادام کارلا سرنا» یا «آدمها و آئینها» در ایران به چاپ رسیده است. جهانگرد معروف ایتالیایی در دورانی که در دربار ناصرالدینشاه حضور داشت، نوروز و آیینهای آن را از نزدیک دید و آن را در سفرنامه خود منعکس کرد.
او ضمن بیان خاطرهای از نوروز مینویسد: «وقتی که من در تهران بودم، به مناسبت فرارسیدن نوروز، طبق آداب و رسوم کشور، در قصر شاه مقدمات برگزاری "سلام" فراهم میشد. مراسم جشن و عید در مشرق زمین بعد از غروب آفتاب آغاز میشود، در آن سال که من در تهران بودم، شب نوروز تعداد زیادی از درباریان صاحبنام، برای عرض شادباش به قصر شاه رفته بودند ولی به آنان خبر داده شده بود که فردای آن روز مراسم سلام برگزار نخواهد شد.»
این بانوی جهانگرد در ادامه میگوید: «کاشف به عمل آمد چون در دربار ایران به انجام دادن هیچ کاری بدون مشورت با منجمان اقدام نمیکنند، شاه در این مورد نیز خواسته یا ناخواسته نظر منجمباشی را خواسته بود و او به علت نزدیکی ستارهها (قران کواکب) روز دوم نوروز را برای برگزاری مراسم سلام مناسب تشخیص داده بود. مردم تهران از اینکه سلام نوروزی به یک روز بعد افتاده بود، شگفتزده شدند، ولی به زودی شگفتی آنها به خوشحالی گرایید، زیرا آنها باران سیلآسایی را که در اولین روز سال در تهران باریدن گرفته بود، به چشم دیدند. این رویداد موجب شد مردم اقبال بیشتری به مساله غیبگویی، پیشگویی و رمالی پیدا کنند، اما برخی از مردم که از سایر مردم هوش و ذکاوت بیشتری داشتند و به خرافات و سادهاندیشی باور نداشتند و زودباور نبودند، این معجزه را از صدقهسر هواسنج قصر پادشاه تهران میدانستند.»
لباس نو در نوروز خوشبختی میآورد!
کارلاسرنا که در مراسم سلام نوروزی دربار سلطان صاحبقران حضور داشته درباره آن مینویسد: «آن روز من برای شرکت در مراسم سلام و حضور در جایگاه که وزیر امور خارجه برای هیاتهای نمایندگان خارجی و اوپاییان مقیم تهران در نظر گرفته بودند، دعوت شده بودم. این جایگاه، در حیاط درونی قصر در سمت چپ تالار واقع شده بود و برای تماشای همه حاضران و تمام جزییات مراسم و تشریفات سلام، جای بسیار مناسبی بود. در خیابانی که به قصر منتهی میشد، آنچنان انبوه جمعیت همهجا را پر کرده بود که خیلی با زحمت توانستم جایی برای عبور باز کنم.
همه زیباترین لباسهای خود و در واقع رخت نو خود را پوشیده بودند، چون مردم باور دارند که در نوروز پوشیدن لباس نو خوشبختی میآورد. تعداد زیادی از جمعیت کلاههایی بر سر گذاشته بودند که برای این مراسم خریداری شده بود. من عبور نمایندگان خارجی را که همگی با لباسهای به تمام رسمی و شکوه و شوکت خاصی برای شرکت در سلام نوروز میرفتند، به چشم دیدم. وزیران مختار کشورهای خارج در دربار ایران معمولا پیش از آنکه شاه به تالار بیاید، در عمارت خورشید حضور مییابند.»
او در ادامه به رسم تبریک عید نوروز سفرای خارجی به پادشاه قاجار اشاره میکند: «این نمایندگان از جانب دولتهای متبوعشان توسط مترجمان خویش، به شاه سال نو را تبریک میگویند و شاه هم به همان ترتیب و از طریق همان مترجمان جواب لازم را میدهد. نظامیان در صفهای مرتب و با آهنگ دسته موزیک در ردیفهای اول، از خیابانها میگذشتند. در میدان توپخانه، توپچیها میان گلولههای طلایی و نقرهای رنگ توپ که آنها را به صورت هرم درآورده بودند و زیر آفتاب میدرخشیدند و دستگاههای توپ که آنها را هم خوب جلا داده بودند، ایستاده و آماده شلیک بودند.»
مادام سرنا بیان میکند که مقامات بلندپایه کشوری و افسران ارتش، روسای ادارات مختلف، طبقات روحانی، وقایعنگار، ملکالشعرای دربار و جمعیتی از قشرهای گوناگون برای عرض شادباش به شاه راهی قصر میشدند: «فراشان سینیهای پر از شیرینی روی سر و روی آنها روپوش زربفتی نیز انداخته بودند به هر سو در رفت و امد بودند. عده زیادی زن با چادرهای نو زردوزی شده از کنار من میگذشتند. جلای کفشهای ساغری سرخ، زرد، آبی و سبزرنگ آنان از دور داد میزد که برای اولین بار است آنها را میپوشند.» (سفرنامه مادام کارلاسرنا یا آدمها و آیینها در ایران، ترجمه علیاصغر سعیدی، تهران: زوار، 1362، صص 323-339)