مریم جعفری آذرمانی در ۵ آذرماه سال ۱۳۵۶ در
تهران متولد شد. بعد از گرفتن دیپلم
ریاضی فیزیک در رشتهٔ کارشناسی حسابداری
دانشگاه علامه طباطبایی تهران مشغول به تحصیل شد اما بعد از سه سال تحصیل در این رشته را رها کردو بعد از آن در رشتهٔ مترجمی زبان فرانسه ادامهٔ تحصیل داد و با مدرک کارشناسی فارغالتحصیل شد. او همچنین فارغالتحصیل کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از
دانشگاه الزهرا است و در دوره دکتری همین دانشگاه مشغول به ادامه تحصیل است. او از سال ۱۳۷۵ بهطور جدی سرودن شعر را بیشتر در قالب
غزل آغاز کرد. تا کنون آثار متعددی از او منتشر شدهاست: «سمفونیِ روایتِ قفلشده»، «پیانو»، «هفت»، «زخمه»، «۶۸ ثانیه به اجرای این اپرا ماندهاست»، «قانون»، «صدای ارّه میآید»، «تریبون»، «مذاکرات»، «دایره»، «ضربان»، «معنای دیگر»، «راویه»، «بایستههای پژوهش در شعر معاصر»، «نواحی»، «تشریح»، «تو رها باش و دوست داشته باش».
بیشتر شعرهای او دارای مضامین اجتماعی سیاسی است. او در اواخر سال ۱۳۹۳ از پایاننامه ارشد خود با عنوان «بررسی معانی ثانویه صد غزل از
حسین منزوی بر اساس نظریه تحلیل گفتمان گرایس» دفاع کردهاست.
از این شاعر ترجمههایی از شعر معاصر فرانسه و مقالههای متعددی دربارهٔ شعر امروز ایران به ویژه
غزل در سایتهای مختلف و نشریاتی مثل روزنامه ایران، تهران امروز، کارگزاران، اعتماد ملی، مثلت، مهرنامه، ماهنامه گزارش و… منتشر شدهاست.
مریم جعفری آذرمانی با وجود احترام به موسیقی غزل سنّتی و بیتمداری خاص شعر کلاسیک به دلیل جزءنگری و عینیگراییاش، غزلی میسراید که بازتاب نگاهی مدرن به شعر است. به این ترتیب، او توان وزن عروضی و چارچوب تغییرناپذیر غزل را کشف میکند و توسّع میبخشد. از جمله این ظرفیتها اینکه علیرغم بیت اندیشی، غزل میتواند به یک قطعه شعر تبدیل شود. سودایی که اساس تلاش غزل فرم، خودکار، پست مدرن یا … در دهه هفتاد و با شکلی تعدیل یافتهتر در دهه هشتاد را تشکیل میدهد… او در آنِ واحد، هم از بوطیقای غزل سنّتی فارسی و هم از مختصات غزل آوانگارد امروز آشناییزدایی کردهاست؛ به هر کدام نزدیکیهایی داشتهاست امّا در ادامه از آنها فراروی کردهاست…
او با انتخاب وزنها و بحرهای دشوار و در هم ریختن موسیقی طبیعی غزل میکوشد سابقه شنیداری مخاطب را به هم بریزد تا شعرش را به نثر نزدیک کند…
محمدعلی بهمنی معتقد است: مریم جعفری آذرمانی در آثارش، پنجرههای بسته غزل را باز کردهاست و با زبان شعر به این نکته پرداخته که شعر در قالب نمیگنجد. کارهای او بینظیر است و فضاهای فراوانی را برای فردای شعر و غزل باز کردهاست…
یداله رؤیایی معتقد است: در بعضی از قویترین غزل سرایان امروز، مثل سیمین بهبهانی، حسین منزوی و سایه … گاهی حضورعروض چنان است که انگار استعاره و تصویر را هم، همان (یعنی وزن) میآفریند. بعبارت دیگر سَیَلان وزن طوری است که سهمی در آفرینش تصویر دارد. این را، دیدهام، که خوانندهها در وقتِ خوانش بیشتر حس میکنند تا سراینده در وقتِ سرایش…
بیشتر شعرهای او دارای مضامین اجتماعی سیاسی و اعتراض است، او از سال نود و هفت به مضامین عاشقانه نیز روی آورد و کتاب «تو رها باش و دوست داشته باش» حاصل این تغییر است.