مفهوم هنر و معیار سنجش آن در ادبیات فارسی ( با رویکرد به آثار سعدی)
استاد راهنما: سید حسن شهرستانی
نگارش: بنت الهدی فیضی سرایدوستی؛ دانشگاه هنر تهران.- 1395
چکیده
مشرف الدّین مصلح بن عبدالله شیرازی متخلّص به «سعدی» شاعر و نویسنده ی بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. «هنر» در ادبیات سعدی نه به معنایی که امروزه از آن مراد می کنیم، بلکه در معنای کلّی فضیلت، شایستگی، جوانمردی، ادب، انسانیّت، کمال و بزرگی آمده و متضاد «عیب» و «نفس پروری» است. همچنین به صفات هنرمندان و بی هنران نیز در کلام سعدی پرداخته شده است. امّا علاوه بر این، از میان آن چه که امروزه هنر می نامیم نظیر نقّاشی، صورتگری، موسیقی، رقص، خوشنویسی و پارچه بافی نیز در آثار این شاعر اشاره هایی وجود دارد. در مباحث مطرح شده درباره ی این هنرها از سوی سعدی، بیشتربه مقایسه ی نقّاش انسانی و نقّاش ازلی، بررسی معنای نقش و برشمردن انواع آن، کانون های معروف نقّاشی و پارچه بافی، توجّه دادن به موسیقی طبیعت، تأثیر صوت و موسیقی خوش، رقص و مجلس سماع و ویژگی های آلات موسیقی مورد استفاده در دوره ی او پرداخته شده است. در این پژوهش هدف این است که تعریف هنر و ارزیابی آثار هنری و به طور کلّی فلسفه ی وجودی هنر، با توجّه به آن چه در آثار سعدی آمده و نوع نگاه او به آن چه در معنای امروزی هنر است، بررسی شود. برای نیل به این هدف به ارائه ی نمونه های مستند از آثار سعدی و تطبیق آن ها بر ساختار درک امروزین هنر پرداخته شده است.
کلیدواژه ها: سعدی، هنر ایرانی، نقاشی، سماع، ادبیات فارسی
کتابخانه تخصصی ادبیات آستان قدس رضوی