نشستی دیگر از سلسله نشستهای ادبی شمس به نقد و بررسي کتاب «تا نيمة راه» با حضور نويسنده و راوي، در کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی پرداخت.
به گزارش گنجينة رضوی، نشستی دیگر از سلسله نشستهای ادبی شمس با محوريت نقد و بررسي کتاب «تا نيمة راه»، در کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی برگزار شد. اين کتاب، خاطرات شفاهي بانو خديجة ميرشکار، اولين اسير زن ايراني است که به قلم ابوالقاسم عليزاده در 234 صفحه به رشتة تحرير درآمده و به همت نشر شمشاد چاپ شده است.
در ابتداي نشست، مديرکل بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس خراسان رضوي با بيان اينکه «تا نيمة راه» را از ابتدا تا انتها خواندم و ايثار و ازخودگذشتگي راوي و پختگي قلم نويسنده قابل ستايش است، تصريح کرد: اين کتاب براي هر خوانندهاي که صفحة دلش را به روي حقايق آن باز کند، دريچهاي به سمت تعالي معنوي و رشد اخلاقي و فکري است.
سردار حسينعلي يوسف عليزاده برگزاري نشستهايي از اين دست را سودمند ارزيابي کرد و گفت: جلسات نقد تأثير زيادي در ديدهشدن يک کتاب و پيرايش عيوب آن دارد و استمرار چنين جلساتي ميتواند به بهبود وضعيت ادبيات دفاع مقدس و آثاري که در اين حوزه توليد ميشود، کمک شاياني کند.
در ادامه، برخي نويسندگان و منتقدان حاضر در جلسه به بيان نظرات خود دربارة اين اثر پرداختند.
آسيه يزد فاضلي با بيان اينکه من يک داستاننويس هستم و هر اثر را از لحاظ تکنيکي بررسي ميکنم، گفت: اين اثر يک داستان نيست بلکه تاريخ شفاهي است و از نظر محتوايي بسيار ارزشمند است. هرچند اگر تکنيکها بيشتر در آن رعايت ميشد، موفقتر بود.
علي براتي کجوان، نويسندة مشهدي با ابراز اينکه در صحت گفتههاي راوي هيچ شک و شبههاي نيست، افزود: ما به آنچه راوي گفته کاري نداريم اما نوع بياني که نويسنده براي ارائة محتوا برگزيده، بايد مورد بررسي قرار گيرد؛ چرا که گاهي حماسه به دليل بيان نادرست، به ضد ارزش تبديل ميشود.
راوي «تا نيمة راه» در بخشي از نشست خاطرنشان کرد: وقتي به گذشته مينگرم حس ميکنم من نبودم که چنين مشکلاتي را تاب آوردم، بلکه معجزه و عنايت پروردگار شامل حالم بوده و البته نگاهي که از کودکي نسبت به ماجراي عاشورا و مصائب حضرت زينب(س) داشتم، در صبر من تأثير زيادي داشت.
بانو خديجة ميرشکار با اشاره به اينکه امتحانهاي الهي در همة دورهها براي همة افراد جاري است و تا امروز خودم را همچنان در معرض امتحانهاي الهي ميبينم، يادآور شد: متأسفانه امروز ناشکري نسبت به نعمات زياد شده در حاليکه من زماني تنها داشتهام در طول شبانهروز يک ليوان آب بود که هم از آن در سحر و افطار مينوشيدم و هم با آن وضو ميگرفتم.
در پايان نويسندة کتاب نيز با بيان اينکه داستان زندگي راوي پهلو ميزند به قصة حضرت مريم(س) و احساس کردم ايشان حرفهاي زيادي دارد که بايد ثبت شود، ابراز کرد: ما روزبهروز بيشتر منابع انساني ارزشمند جنگ را از دست ميدهيم و هرکسي وظيفه دارد در حد توان خود اين گذشتة باشکوه را ثبت کند. من نيز در دلم اين تکليف را احساس کردم که اگر روزي عدهاي رفتند و جنگيدند، امروز نوبت ماست که آن را ثبت کنيم.