اتفاق حیرتانگیزی در شرکت سان مایکروسیستمز بهوقوع پیوسته است. شرکتی که تا به امروز اساس کار آن بر مبنای فروش سختافزار قرار داشته است، با چرخشی بزرگ اکنون به سمت نرمافزار قدم برمیدارد. در مرکز این تغییر، مدیرعامل جدید این شرکت که قبلاً سمت مشاور مککینزی را داشته است، یعنی جاناتان شوارتز، قرار دارد. شوارتز تقریباً توانست هیئت مدیره سان را متقاعد سازد تا به سمت مدل تجاری جدیدی حرکت کنند که در مرکز آن نرمافزار و به خصوص نرمافزارهای اپنسورس قرار دارد.
اما موانع زیادی بر سر این راه وجود دارند. شرکت سان تا به حال در زمینه سختافزار فعالیت میکرد. مدیرعامل پیشین، یعنی اسکات مکنیلی، که در حال حاضر ریاستهیئت مدیره سان را برعهده دارد به خاطر اظهارنظری که قبلاً در مورد پیشبینی آزاد شدن نرمافزار انجامداد مشهور است. او در آن زمان نمیدانست که جانشین وی باید مدل تجاری شرکت را بر اساس این پیشبینی بسازد.
در طول بیستسال گذشته، فعالیتهای درخشان تحقیق و توسعه شرکت سان بهطور بیوقفه منجر به ایجاد بزرگترین و سریعترین ایستگاههای کاری و سرور مبتنی بر سیستم عامل یونیکس گردیده است. سان پاداش این عملکرد را هم دریافت نموده و هرگاه موفق به ساخت و ارائه یک نرمافزار خوب و فوقالعاده مانند سولاریس و جاوا شده است، این دستاورد از نظر مدیران شرکت به عنوان عامل ترغیب مشتریان برای خرید سختافزار بیشتر به حساب میآمد.
سرآغاز
سان برنده رقابت بر سر تولید و فروش سختافزار گردید؛ زیرا این شرکت استانداردهای باز را پیش از رقیبان خود پذیرفت و به آن توجه کرد. مثالها در این زمینه فراوانند. ولی شاید تصمیم اصلی در این مورد به سال ۱۹۸۴ بازگردد. در آن سال سان اعلام کرد که میخواهد فناوری Network File System) NFS) خود را به صورت متنباز و اپنسورس عرضه کند. این فناوری در زمینه بازیافت فایلها در سطح شبکه کارایی دارد. اینکار باعث شد فروش ایستگاههای کاری شرکت تا حدی افزایش یابد که به تسلط یونیکس بر بازار کامپیوترهای رومیزی منجر گردد. آزادبودن نرمافزارها باعث تمایز سان شد؛ زیرا این چیزی بود که مشتریان میخواستند. با این کار، سان توانست برتری نسبی را در بازار به دست آورد.
اما آیا اپنسورس باز هم میتواند سان را نجات دهد؟ این چالشی است که از زمان قبل از شوارتز تا به امروز ادامه دارد. بسیاری از افرادی که در انجمنهای اپنسورس عضویت دارند به میزان تعهد و التزام سان مایکروسیستمز نسبت به منبعباز با تردید نگاه میکنند. زمانی که شرکتهای داتکام و تلهکام در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ با هیاهوی زیاد وارد شدند، قیمت سهام سان افت نمود. سان هم در حرکت تجاری خود یعنی تغییر استراتژی از ساخت سیستمهایی مبتنی بر سختافزار اختصاصی، به ساخت سیستمهایی مبتنی بر معماری اینتل، کند عمل نمود. در همان حال سان فرصت بهوجودآمده از جانب لینوکس را از دست داد و از آن زمان تا به امروز تلاش بسیار زیادی را برای جبران این فرصت از دست رفته انجام میدهد. نمونهای از این تلاش، معرفی شاهکار اپنسورس این شرکت یعنی سیستمعامل سولاریس در سال گذشته است.
میبینیم که سان مجوز اپنسورس مخصوص خود را نوشته است. این مجوز مورد توجه و استقبال جامعه اپنسورس قرار نگرفته و برای این عدم موافقت نیز دلائل خوبی دارند. بر خلاف لینوکس، تمام حقوق مربوط به هرگونه تغییر در کد منبع سولاریس مربوط به سان میباشد. بنابراین هر برنامهنویسی که در بسط و نشر سولاریس همکاری نماید و اقدامی انجام دهد، در حقیقت به صورت مجانی برای سان کار کرده است.
آزادی در منبع باز
معمولاً زمانی مردم کاری را مجانی انجام میدهند که آن کار را تشریک مساعی در یک کار همگانی و عامالمنفعه بدانند، نه در جهت منافع یک شرکت خاص. این بخش از استراتژی سان افراد زیادی را از همکاری باز میدارد. زمان نشان خواهد داد که آیا شوارتز میتواند در مسیر خود یک اکوسیستم نرمافزاری ماندگار و جامعهای از برنامهنویسان فعال به وجود آورد یا خیر. رمز موفقیت لینوکس دراین است که هزاران برنامهنویس با میل و رغبت کدها را به اشتراک میگذارند و هزاران فروشنده راهحلهایی را برای استفاده مشتریان خود در یک پلتفرم حقیقتاً باز با منافع عمومی (و همچنین هزینههای عمومی) برای استفاده همگانی ارائه میدهند.
اما در اینجا کلمه میتواند غیر از امکان دسترسی به کدهای برنامه، معنی دیگری هم داشته باشد. از جنبههای مختلف شوارتز مدیرعاملی است که افکاری باز دارد و به نظر میرسد میتواند دوباره سان را به سودآوری برساند. وی با مشتریان صادق است و رفتار منصفانهای دارد. همچنین به نظر میرسد انتقادپذیر است و معتقد به وجود در شرکت نیست و در انتها او پدیدآورنده یکی از جالبترین و آزادترین وبلاگهایی است که توسط مدیران در حیطه IT نوشته میشود.
در حالی که شوارتز مدل تجاری شرکت سان را از فعالیت در زمینه سختافزار به سمت کسبوکار نرمافزارهای اپنسورس سوق میدهد، یعنی تغییر نحوه فعالیت از به ، سان با شتاب بسیار زیادی شبیه موفقترین شرکت فعال در زمینه نرمافزارهای آزاد یعنی RedHat عمل میکند. سهم ردهت در سال گذشته ۱۵۰درصد افزایش داشته که سه برابر سهم سان از بازار است.
جاوا چه میشود؟
البته ساختارهای درآمدی سان هم باید تغییر کنند. این کار بسیار دشواری است که شرکتی که عمده درآمد آن از ساخت و فروش سختافزار به دست میآید، به طور جدی گام در مسیر تبدیل شدن به شرکتی نرمافزاری بردارد. بیستسال پیش تجربه سان موجب نابودی شرکت Digital Equipment گردید؛ زیرا این شرکت نتوانست ساختار درآمدی خود را به سرعت تغییر دهد و در گرداب دیجیتالی که خود ساخته بود غرق شد.
شاید حالا نوبت شوارتز باشد تا شانس خود را روی نرمافزارهای آزاد امتحان کند. او مجبور است برای خلاصشدن از دست میراث سان یعنی خط تولید پردازنده اسپارک چارهای بیندیشد. مسلم است که وی مایل نیست خودش هم در گرداب دیجیتالی گرفتار شود.
حرکت بعدی
گرفتن سهم بازار سرورهای مبتنی بر پردازنده Opteron از شرکت AMD و پس از آن … بله، سان حقیقتاً باید به یک شرکت نرمافزاری تبدیل شود.
سپس شوارتز فرصتی خواهد داشت تا طی نمایشی مهیج، صحنه بازی نرمافزار را تغییر دهد و در همان حال وجههای که برای موفقیت تجاری سان حیاتی محسوب میشود را به جامعه اپنسورس بنمایاند.
اگر اپنسورس برای سولاریس مناسب است، آیا وقت آن نرسیده است که سان جاوا را براساس این مجوز آزاد اعلام کند؟ و در آن صورت چرا همزاد مایکروسافت آفیس یعنی اپنسورس به طور حقیقی و کامل آزاد نمیشود؟ اینکار نیز باید توسط سان انجام شود. آزادی اپنسورس از قید مالکیت سان میتواند مؤثرترین ضربه بر انحصار مایکروسافت بر نرمافزارهای رومیزی باشد. این حرکت باعث به وجود آمدن فرصتهای تجاری بیشتری برای سان میگردد. شرکتی که میرود تا به یکی از بزرگان نرمافزار آزاد تبدیل شود.