مطالعه روایت جنگ ایران و عراق در رمان های ایرانی : مقایسه رمان های منتخب در دوره زمانی 1360-1384 و 1384- 1394
استاد راهنما: علیرضا دهقان نیری
نگارش: شعبان پیرحیاتی
مقطع: دکتری
دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی 1397
چکیده
در این رساله با استفاده از نظریات و روش تحلیل روایت به مطالعه چگونگی روایت جنگ ایران و عراق در 11 رمان در ژانر ادبیات جنگ، دو دوره زمانی (1384 -1360) و ( 1394 - 1384)، پرداخته ایم. ابتدا بر مبنای الگوی ارتباط روایی به تحلیل ژرف ساختار های آنها به منظور شناخت شیوه روایت (رسمی ـ انتقادی) پرداخته شد. عناصر روایی و صناعات ادبی مولفه هایی بودند که در تحلیل این رمان ها مورد مطالعه قرار گرفت. تشخیص این مولفه ها و دسته بندی آنها بر اساس مطالعه متن، نوع روایت، عناوین - رخدادها و گزاره - می باشد. اتخاذ حوزه ادبیات جنگ بدان جهت است که این ژانر ادبی یکی از گونههای پر طرفدار در جهان معاصر است، که با شروع جنگ تحمیلی، شاخه جدیدی از این گونه ادبی با عنوان «ادبیات دفاع مقدس» یا «ادبیات جنگ» به زبان فارسی وارد ادبیات داستانی ایران شد. از آغاز شکل گیری رمان جنگ در ایران تا به امروز که حدود چهار دهه از عمر آن میگذرد تحوالات چشمگیری در ساختار و محتوا به خود دیده است. به این معنی که با نزدیک شدن به دهه هشتاد، ساختار داستانها در حوزه ادبیات جنگ پیچیده تر میشود و عنصر مهم و ضروری پیرنگ با دقت بیشتری در داستانها به کار گرفته میشود. همچنین سیر زاویه دید در داستان ها از اول شخص به سمت دانای کل است و در شخصیت پردازی نیز از تیپهای اوایل جنگ فاصله گرفته و به افرادی پرداخته میشود که تحت تاثیر تبعات جنگ قرار گرفتهاند. ضمن آنکه با تحلیل روایت این رمانها متوجه تغییرات مهمی از حیث شیوه روایت (رسمی ـ انتقادی) در رمانها شده ایم که از آن جمله؛ ادبیات داستانی جامعه ایران در دو بازه زمانی متاثر از شرایط سیاسی ـ فرهنگی، فراز و فرودهای بسیاری به خود دیده است. اتخاذ همین رویکردها در جامعه، شیوه روایت در رمان جنگ را تحت تاثیر قرار داده است. از این جهت می توان گفت که کدام جریان سیاسی موجب حفظ شرایط جنگی در کشور میباشد. مسئلهای هم که در این پژوهش مطرح است نتیجه تضاد بین دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب می باشد. زیرا نهادها و مراکز فرهنگی که خود را متولی فرهنگ کشور میدانند سعی میکنند با شیوه روایت رسمی در ادبیات داستانی جنگ، خسارات و تبعات جنگ هشت ساله را کم اهمیت و ساحت مرگ را از آن حذف نمایند. در بخش مبانی نظری از حیث روایت شناسی این شاخه از دانش چارچوب و الگویی نظری- کاربردی برای تجزیه و تحلیل گونههای روایت فراهم میکند که در این پژوهش با تکیه بر نظریه والتر فیشر ابتدا به تعریف مفاهیم پرداخته شد. در این میان ضمن مطالعه رمانهای انتخابی، ارزیابی مفاهیمی چون «انسجام و باور پذیری» که از عناصر اصلی این نظریه پرداز می باشد؛ ضروری است به جایگاه و نقش این مفاهیم که در کیفیت و مقبولیت یک رمان نسبت به دیگر آثار در ادبیات داستانی موثر میباشد، بذل توجه شود. به منظور تحقق اهداف پژوهش با طرح پرسشهایی به مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته با 49 نفر از نویسندگان، خوانندگان، ناشران، فروشندگان کتاب، نهاد ها و عوامل فرهنگی در این ژانر ادبی پرداخته شد که پس از تحلیل روایت رمانهای انتخابی و تحلیل محتوای مصاحبهها به این نتیجه رسیدیم که برخی از نویسندگان حوزه ادبیا جنگ به روایت انتقادی پرداخته اند و مضامین بکر و تازهای را به فضای داستانی جنگ آورده اند. طی این دوره رمانهای ادبیات جنگ از وضعیت شعارگونه و آرمانی دهه 60 فاصله گرفته و نویسندگان به واقعیات جنگ بیشتر پرداخته اند. این تغییر رویکرد احتمالاً موجب شده است که روایتهای انتقادی در میان مخاطبان از گستردگی و مقبولیت بیشتری برخوردار باشد.
کلیدواژه ها: جنگ ایران و عراق، روایت شناسی، رمانهای ایران، ادبیات جنگ
این پایان نامه در کتابخانه تخصصی ادبیات آستان قدس رضوی موجود است