اسنادی به شیرینی وصل
فرشته صداقت حسنزاده. «هو المؤلف». «هو المؤلف بین القلوب». عبارات اینچنینی، نمونههایی از نامهای خداوند متعال است که اینچنین در صدر پیماننامههایی مقدس قرار گرفتهاند. پیماننامههایی که نشان از عهدی مبارکاند و از دیرباز در نزد ایرانیانِ مسلمان از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند: «قبالۀ ازدواج».
قبالۀ ازدواج یا نکاحنامه، از اسناد تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که از آن طریق میتوان به نکات ارزندهای در این باب دست یافت. اسنادی که گویای بخشی از تاریخ روزگار است و برای ما از مسائل حقوقی بین همسران، وضعیت اقتصادی و معیشت مردم، وضعیت سیاسی و اجتماعی آن دوران، جایگاه هنر نزد آنان و... سخن میگوید و اطلاعاتی منحصربهفرد را دربارۀ چگونگی وضعیت زنان ایران دربردارد. اسنادی که به خوبی فقیر و غنی بودن طرفین آن، سطح فرهنگ آنها و جایگاه اجتماعی آنها را به نمایش میگذارد. در میان آنها، آن دستهای که با تذهیب و نقش و نگارهای خیرهکننده همراه است، بدون شک متعلّق به ثروتمندان بوده است و بخش عظیمی که با کمترین تذهیب یا بدون تذهیب و نقشهای تزیینی نگاشته شده است، صاحبان خود را مردم عادی معرفی میکند.
عقدنامهها تنها بخشی از مجموعۀ عظیمِ اسنادی است که در مرکز اسناد آستان قدس رضوی وجود دارد. قریب به 200 نسخه از مجموعۀ نکاحنامههای این مجموعه شناسایی شده است که از این بین، کمتر از 10 مورد مربوط به دوران زندیه است؛ بیش از 130 نسخه عقدنامههای بهجامانده از دوران قاجار و افزون بر 35 مورد، متعلّق به دوران پهلوی است.
دکتر الهه محبوب، مسئول امور پژوهش و مطالعات اسنادی این مرکز است؛ میگوید: «اوایل و اواخر دورۀ قاجار، دو مرحلۀ گذار فرهنگی از وضع موجود زمان خود محسوب میشود. این تغییر، بسیار آرام و هماهنگ با شرایط جوامع شهری و روستایی و متناسب با طبقات اجتماعی مردم بوده است که عقدنامهها به خوبی این تغییرات را به نمایش میگذارند».
از شکل ظاهری عقدنامهها میپرسم. پاسخ میدهد: «بیشتر آنها تکبرگی است. 6 مورد، طومار است که سه نسخۀ آن متعلّق به دوران زندیه است و 18 مورد هم چندبرگی است. یک عقدنامه به زبان عربی و یکی هم به ترکی در اختیار داریم؛ اگرچه در عقدنامههای فارسی نیز از عربی و ترکی استفاده شده است».
او نخستین عقدنامۀ چاپی این مجموعه را مربوط به سال 1336 قمری (دوران احمدشاه) میداند و میگوید: «13 مورد از عقدنامههای دوران قاجار که با نقوش تزئینی آراسته شدهاند، دارای نحوست تربیع هستند».
نگاههای سؤالبرانگیزم را که میبیند، فوراً متوجه میشود و ادامه میدهد: «در این دوره برخی معتقد بودند که شکلِ چهارگوش، نحس است؛ به همین دلیل، قسمت پایین سمت راست سند را میچیدند یا در جدولبندی، خط پایین سمت راست سند را کج میکشیدند».
نگاهی به تعدادی از عقدنامهها میاندازم. برخی چنان از آرایههای ادبی پر شدهاند که به سختی میتوان با ادبیات امروزی، معنای جملاتی از آن بین را متوجه شد. اغلب، قالبی شبیه به هم و البته متفاوت با عقدنامههای امروزی دارند. بعد از ذکر نام خدا، به حمد او پرداختهاند و از اینکه ازدواج را بر آدمیان حلال کرده است و آن را وسیلۀ دوری از گناه و مایۀ ادامۀ نسل بشر قرار داده است، خدا را سپاس گفتهاند و با عبارتپردازیهای پُرطمطراق ادبی، هدف از ازدواج را ادامۀ نسل انسان بیان کردهاند و وحدانیت و بینیازی از همسر و فرزند را مختص ذات یکتای خداوند دانستهاند: «غرض از چهرهآرایی عروس این دیباچۀ دلکش و مرغوب، و مدعا از حُلیهبندی عذار عذرای این صفحۀ فرحبخش میمنتاسلوب، آن است که فردانیت، مختص ذات پاک حضرت قدیم ذوالجلال جلّت عظمته ... .» پس از آن برای تأکید بر این نکته، آیاتی از قرآن کریم را شاهد مثال میآورند: «الذی لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد» و در ادامه به احادیثی در این باب استناد میکنند.
از تفاوتهایی که به چشم میخورد این است که معمولاً نوع عقد در عقدنامهها ذکر نمیشده است و پیداست که منظور، عقد دائم بوده است. در تعدادی، به جای نام عروس، نام پدرش ذکر شده است و در یک مورد هم داماد، غایب بوده است و وکیلش عقدنامه را به نمایندگی از او امضا کرده است.
چیزی که نظرم را جلب میکند، القاب و عناوین طول و درازی است که گاه تا چند خط ادامه دارد. برای مردان، القابی چون عالیشأن، ستودهخصلت و نتیجهالاطیاب و الأنجاب که سیادت او را میرسانَد و برای داماد، علاوه بر آنها، القابی چون العاقل و البالغ، الشاب، الزکی و ... به دنبال هم ردیف شدهاند. برای عروس نیز القابی نظیر العاقله، الکامله، النجیبه، أصیله، فاطمه الدورانی و ... و عناوینی مثل حره و المختاره به کار رفته است که نشانگر اهمیت آزادی و اختیار زن در انتخاب همسر است.
از عباراتی که بیش از همه حال و هوای گذشته را دارد، شغل پدران عروس و داماد است: کلاهدوز، حکیمباشی، خباز، زرگر، زیارتنامهخوان و... .
«قرآن از سال 1306 قمری در دورۀ ناصری در مهریه وارد شده است». این را الهه محبوب میگوید و ادامه میدهد: «بیشترْ مربوط به دورۀ احمدشاه و رضاشاه است و البته قیمت یک جلد قرآن هم تعیین میشده است.»
طلا هم که پای ثابت مهریهها بوده است و بنا به جایگاه اجتماعی و اقتصادی خانوادهها از 2 تا 20 مثقال به عنوان مهریه تعیین میشده است. انگشتر یاقوت و زمرد و سینهریز الماس و مروارید هم در برخی از آنها به چشم میخورد. مس و عمارت و اراضی و گوسفند و آب و آسیای بادی هم از مهریههای رایج این قبالههاست: «زوج، یک شبانهروز از طاحونه (آسیاب بادی) ملکی متصرفی خود را بابت وجه قباله به زوجه منتقل نمود.»
«45 مورد شرایط ضمن عقد در قبالهها آمده است که نخستین آن به دورۀ ناصری (سال 1284) برمیگردد.» محبوب این را میگوید و ادامه میدهد: «بیشترین شرط، حق طلاق زن در صورت ندادن نفقه و کسوه (پوشاک) از سوی شوهر بوده است و از دیگر موارد، حق مسکن است».
از جمله نکاحنامههای این مجموعه که از شهرت و اعتبار بسیاری برخوردار است، سند ازدواج گوهرشاد سلطانبیگم (دختر سلطان شاهرخ افشار، سومین شاه سلسلۀ افشاریه) با امیر محمدخان است. قبالۀ لولهای، سرشار از آرایههای ادبی و نثری دشوار که در هنرهایی نظیر خطاطی، نقاشی و تذهیب نیز جلوهگری میکند. از دیگر نکات قابل توجه این سند، مهریۀ خیرهکنندۀ شاهزادهخانم است: «پنج هزار تومان نقد فضی تبریزی و جواهرآلات به میزان هزار تومان»؛ آن هم در سال 1195 هجری قمری!
و این تنها، نمونهای از نکاحنامههای فراوانی است که در اختیار این مجموعه است. هنوز هم بسیاری از بزرگان و ارادتمندان به ساحت امام ثامن(ع)، این یادگارانِ اجداد خود را به آستان مقدس حضرتش تقدیم میکنند تا کارشناسان امین مرکز اسناد آستان قدس رضوی، امانتدارانی شایسته برای یادگاران کهنِ این مرز و بوم باشند؛ همان یادگارانی که منتقلکنندۀ فرهنگ و تاریخ پیشینیان به آیندگانند.