۱۳۹۹-۰۲-۲۵
هفت دختر، هفت پسر
پوران ۱۱ سال دارد. او چهارمین دختر از هفت دختر مالک است.
دختری که برخلاف سنتهای جامعه عرب، به کمک پدرش خواندن، نوشتن و بازی شطرنج را آموخته است. داستان کتاب «هفت دختر، هفت پسر» به قرن پنجم هجری برمیگردد. یعنی دقیقا زمانی که داشتن دختر، آن هم تعداد زیادی دختر، موجب تمسخر و ریشخند از سوی جامعه بود. مالک دکان کوچکی در بازار داشت که درآمدش کفاف خانواده را نمیداد ولی برخلاف او، برادرش، هفت پسر داشت و بسیار ثروتمند بود. همین تفاوت موجب شده بود تا برادر مالک همواره او را کوچک شمارد و او را «پدر دختران» بنامد که لقب غرورآمیزی نبود. صدای مغرور و ریشخند عموی پوران، همیشه او را آزار میداد. برای همین پوران تصمیم میگیرد برای رهایی خانوادهاش از فقر، با موافقت پدرش دست به کاری ناممکن بزند.
افزودن دیدگاه جدید: