20دی/ شهادت میرزا تقی خان امیر کبیر(1230ه.ش)
امیرکبیر فرزند کربلائی محمد قربان از اهل قریه(( هزاوه)) واقع در دو فرسخی شمال غربی شهرستان اراک است. به مناسبت اینکه هزاوه در مجاورت فراهان، زادگاه خانواده بزرگ قائم مقام قرار داشت کربلائی محمد قربان در گروه نوکران میرزا عیسی قائم مقام بزرگ درآمد و به مقام آشپزی رسید و در زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم و صدر اعظم محمد شاه، مقام نظارت بر آشپزخانه را بر عهده داشت و در اواخر عمر(( قاپوچی)) قائم مقام شد.
تمام این سمتها ایجاب میکرد که محمد قربان با خاندان قائم مقام حشر و نشر داشته باشد و به این ترتیب پسر او میرزا تقی هم با اطفال خانواده قائم مقام بوده است. این وضع خاص که برای میرزا تقی خان از دوران کودکی پیش آمد، برای تربیت یک فرد لایق و صاحب جنبههای مختلف خیلی موثر بود. زیرا چنین فردی، از طرفی چون از یک خاندان فقیر و از طبقات پائین و محروم اجتماع است، خوب به روحیات و خواستهها و افکار طبقات پائین مملکت که همیشه اکثریت ملتها را تشکیل میدهند، آشنا است و از سوی دیگر، چون با خاندانی عالی و تربیت یافته و مرکزی که سررشته امور مملکت و ملت و سیاست کشور در آنجا متمرکز است، رفت و آمد دارد با مسائل جاری مملکت برخورد دارد، تحت تاثیر آن عوامل واقع میشود و در نتیجه عوامل تربیت یک اشرافزاده و تربیت خاص یک نوکرزاده هر دو در عرض هم در وجود او اثر میگذارد.
امیرکبیر به اعتراف دوست و دشمن، از نظر استعداد و شعور، در سطح نوابغ جهان قرار داشت و در آن زمان، یک فرد بسیار ممتاز بوده است. مرحوم اقبال دربارهی هوش او مینویسد:
(( در دوران کودکی، ناهار بچههای قائم مقام را میآورد، پشت در اطاق به انتظار تمام شدن صرف نهار، برای بردن ظرفها میایستاد، در همین مدت کوتاه،گوش به کلمات معلم که به بچهها درس میآموخت میداد، هر چه میشنید فرا میگرفت. یک روز قائم مقام برای امتحان، از بچههایش هر چه میپرسید آنها از عهده جواب برنمیآمدند، میرزا تقی خان به آن سوالات جواب صحیح میداد، قائم مقام پرسید: اینها را از کجا آموختهای؟ گفت: از پشت در اطاق، در آن مدت کوتاه به گفتههای معلم گوش میدادم. قائم مقام خواست به او جایزه بدهد، میرزا تقی خان به گریه افتاد و گفت عوض جایزه؛ به معلم دستور بدهید که آن درسها را به من هم بدهد، قائم مقام خیلی خوشش آمد و دستور داد که معلم او را هم درس بدهد.))
بعد از آن، میرزا تقی خان( امیر کبیر)، زیر دست قائم مقام فن منشیگری آموخته و شیوه او را سرمشق خود قرار داده است. میرزا تقی خان بعد از دبیری وارد دستگاه دیوان میشود. امیرکبیر در جوانی وارد دستگاه ولیعهد در تبریز گردید و جزء هیئت اعزامی به روسیه به ریاست(( خسرو میرزا)) به آن کشور رفت. امیر نظام زنگنه به او توجه کرد، وی را همراه ناصرالدین میرزا ولیعهد برای ملاقات با تزار روسیه به(( اوج کلیسا)) فرستاد. اندکی بعد وی به ریاست قشون آذربایجان منصوب گردید و پس از فوت امیر نظام زنگنه به پیشکاری آذربایجان منصوب گردید، و سرپرستی ولیعهد به او محول شد.
پس از مرگ محمد شاه، میرزا تقی خان ناصرالدین میرزا را به تهران حرکت داد و وسایل استقرار او را فراهم آورد. وی با مقام صدر اعظمی به رسیدگی امور کشور پرداخت، دستگاه دولت و دربار را به طور دقیق نظارت نمود، مستمریهای بیجا را قطع کرد، امور مالی کشور را متمرکز ساخت، مالیاتهای معوقه را وصول کرد و قشون را منظم نمود. امیرکبیر با کشورهای همسایه روابط سیاسی براساس دوستی ایجاد نمود و با تاسیس دارالفنون و استخدام معلمان اروپایی بنیاد فرهنگ نو را ریخت. مخالفان امیر از پای ننشستند و نزد شاه جوان از او بدگویی نمودند که از آن جمله مهد علیا مادر ناصرالدین شاه بود. با اینکه امیرکبیر با خواهر ناصرالدین شاه ازدواج نموده بود، ولی در پایان شاه در سال 1230 دستور عزل و تبعید وی را صادر نمود.
سرانجام این مرد بزرگ در دی ماه 1230 خورشیدی در 64 سالگی و به دست(( حاجی علی خان مراغهای)) اعتماد السلطنه فراشباشی در حمام باغ فین کاشان به قتل رسید.
منبع:
1-اميرکبير يا قهرمان مبارزه با استعمار/ نوشته اکبر هاشمي رفسنجاني.- قم: دفتر انتشارات اسلامي، ۱۳۶۳.
2-چهار سياستمدار ملي و متقي نامآور ايران: اميرکبيرـ ميرزا کوچکخان ـ دهخدا ـ دکتر مصدق .../ تاليف ميرابوطالب رضوي نژاد.- تهران گوتنبرگ؛ مشهد: جاودان خرد، ۱۳۷۷.