معرفی کتاب: من صندلی خالی نسترن هستم
داستان از زبان یک صندلی روایت میشود، صندلی که نسترن در کلاس درس در کنار سایر همکلاسیها بر رویش مینشست. بهره گیری از عنصر خیال و آمیختگی واقعیت و تخیل با هم، داستان زندگی نسترن را برای کودکان جالب و خواندنی کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«وقتی مرا در مدرسه قرار میدهند، حس خوبی دارم. سر و کارم با بچههایی است که با نشستن روی من، روز به روز بزرگتر میشوند و علم و سوادشان افزایش مییابد. در چنین شرایطی احساس میکنم، خیلی به درد میخورم. یک دوست صمیمی هم دارم. منظورم میز است. من در پشت میز کاملتر میشوم. اکثر آدمها از من و میز مدرسه خاطرات زیادی دارند و معمولاً خاطراتشان شیرین است. شاید یکی از دلایلش این باشد که دوران مدرسه دوران شیرینی است. من هم از دانشآموزان خاطرات فراوانی دارم. یکی از خاطراتم به نسترن بر میگردد. دختر هشت سالهای که در چابهار زندگی میکرد. من صندلی نسترن هستم.»
تهیه و تنظیم: خادمیار کانون تخصص خدمت کتاب و کتابخوانی استان بوشهر /شهرستان دشتستان / خانم کبری حیدری