23 شهریور/ روز بزرگداشت سلمان فارسی
وى با این که ایرانى نژاد بود، در میان عربها و مسلمانان حجاز، به مقامى رفیع و مرتبهاى بلند دست یافت تا جایی که پیامبر در مورد او فرمود: «سلمان منا اهل البیت؛ سلمان از ما اهل بیت است» در جنگ احزاب پیامبر به پیشنهاد او دستور داد تا خندقی دور مدینه برای ممانعت از دشمن حفر کنند و همین اقدام باعث پیروزی اسلام در آن جنگ شد. سلمان از یاران علی بن ابیطالب (علیه السلام) به شمار میرفت و بر این اعتقاد بود که او جانشین راستین و بلافصل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.
از سلمان، با عناوین محدِّث، فقیه در سخنان معصومان علیهم السلام فرا گیرنده علم اوّل و علم آخر، افقه النّاس، محدَّث و حواری پیامبر صلی الله علیه و آله یاد شده است. او یکی از هفت نفر تشییع کننده پیکر مطهّر فاطمه زهرا سلام الله علیه وآله است این نکته میزان ارتباط و اتصال او به خاندان وحی را مشخص میکند.
روایات او در منابع شیعه، از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام است. كتب روايى شيعه، بسيارى از ويژگى هاى اخلاقى و رفتارى سلمان را گزارش كرده اند.
سلمان فارسی پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله به کوفه رفت و تا مدتی در آن جا مقیم گردید. سلمان فارسی با استناد به سخنان و نصوصی که از حضرت پیامبر دیده و شنیده بود، بر این اعتقاد بود که علی بن ابیطالب (علیه السلام) جانشین راستین و بر حق رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است. بنابراین همواره از حکومت وقت انتقاد میکرد؛ اما با این وصف، حکومت مداین را پذیرفت؛ زیرا در این مسئولیت خطیر، رضای پروردگار و صلاح بندگان خدا را میدید. البته سلمان بی اذن امیرمؤمنان (علیه السلام) این مقام را نپذیرفت. هدف خلفا این بود که ولایتمدارانی چون سلمان را با اعطای این مناصب، خاموش کنند و مترصد آن بودند که وی مرتکب خطایی شود تا آن را دستاویر حذفش قرار دهند؛ اما سلمان از این آزمون سربلند بیرون آمد.
چون سلمان به حوالی مداین رسید، مردم به استقبالش شتافتند و خواستند که او را در کاخ سفید مسکن دهند؛ اما او نپذیرفت و گفت: من در میان مردم و در محل رفت و آمد آنان (در بازار شهر) ساکن میشوم تا در دسترس همه باشم و هرگاه کسی شکایتی یا مشکلی دارد، بتواند به آسانی مرا ببیند. سلمان تنها از حاصل دسترنج خویش استفاده میکرد و پیش از اینکه به فرمانداری مداین منصوب شود، از لیف خرما سبد میبافت و از این راه زندگی میگذراند. زمانی هم که به امارت رسید، در بازار شهر دکانی اجاره کرد تا از نزدیک شاهد مشکلات مردم باشد و گره از از مشکلاتشان بگشاید.
او تمام فقیران، کارگران و اهل حرفهها و فنون را فراخواند و گفت: شما را برای امر مهمی فراخواندهام؛ بدانید که اسلام، تکاثر و جمعآوری افراطی اموال را منع کرده است. ای صنعتگران! شما را دعوت کردم که بگویم من از شما حمایت میکنم و درب دکانم بر روی شما گشوده است. از اهل هر حرفه و فنی میخواهم که نمایندهای برای خود برگزیند تا هر گاه مسئلهای یا مظلمهای پیش آمد، به بزرگ آن حرفه مراجعه کند. خداوند دوست دارد که انسان از محصول تلاش خود بهره برد، ولی من تمام دریافتی خود از بیتالمال را که پنجهزار درهم است، به محرومان و بینوایان میدهم و خود سبد میبافم و از ثمره کارم بهرهبرداری میکنم. صدای مردم از هر جانب بلند شد که این روشی شگفت است! ای امیر! اینها را تاکنون نشنیده بودیم. سلمان گفت: این اسلام راستین است.
سلمان فارسی سرانجام در سال ۳۵ هجرى قمرى در آخر خلافت عثمان و به قولى در اول سال ۳۶ هجرى قمرى، در مدائن وفات یافت. در روایتی از اصبغ بن نباته آمده است که پس از وفات سلمان، امام علی علیه السلام با طی الارض از مدینه به مدائن آمد و او را غسل و کفن کرد و بر جنازه اش نماز خواند و در همان جا دفن نمود.
منبع: سایت دانشنامه اسلامی