کتاب «مرواریدهای شکسته» زندگی شهیده راه انقلاب بتول چراغچی نقد و بررسی شد
به گزارش گنجینه رضوی، در این جلسه که در محل بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس با حضور مادران یاسرجعفری و محمد آرش احمدی از شهدای مدافع حرم و خلیلنژاد فرمانده و جانباز دفاع مقدس برگزار شد، حمید جهانگیر فیض آبادی از نویسندگان آثار دفاع مقدس ضمن بیان خاطراتی از صحنههای تظارات مردمی در حمایت از انقلاب که با حمله دژخیمان مواجه میشد!، به افراد شاخصی در حرکتهای انقلابی اشاره کرد که همچون مرحوم صفائیان پیشرو در تمامی تظاهراتها بودند.
وی این اثر را بازگو کننده خاطرات آن دوران و سندی بر جنایات رژیم پهلوی دانست و افزود: خوانش این کتاب برای جوانانی که تازه وارد زندگی مشترک شدهاند توصیه میشود زیرا براساس آموزههای زندگی شهیده که بسیاری از تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده است بیان میکند در مواجه با سختیهای زندگی چگونه با حفظ متانت و آرامش، تدبیر کنند.
وی نگارش حرفهای، توصیفات دلنشین، زیبانویسی، توصیف غیر مستقیم حالات روحی و برجسته نگاری را از شاخصههای این اثر دانست که بدور از بیان شعار گونه نگاشته شده است.
این نویسنده به بخشهایی از روایات این کتاب پیرامون چگونگی ادامه تحصیل فرزندان شهیده اشاره داشت و تصریح کرد: آنچه از پیشرفتهای بیبنظیر کشور در حیطههای مختلف اعم از نظامی، بهداشتی و صنعتی حاصل شده ماحصل خون شهداست زیرا که در دوره شاهنشاهی بسیاری از دانش آموزان به واسطه اختراع سر به نیست میشدند تا مبادا کشور در زمینه علمی پیشرفتی داشته باشد و در تمامی عناصر، وابستگی کامل( آن) به غرب حفظ شود.
خانم رجبپور نویسنده کتاب بابا رجب دیگر نویسنده حاضر، به نام اثر اشاره کرد و گفت: وقتی میگوییم زن عفیف، مرواریدی در صدف است و طریقه به شهادت رسیدن ایشان در زیر چرخهای تانک، بیان کننده شکسته شدن مروارید است.
سرهنگ علیرضا رضائی جانشین مدیرکل اداره حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس نیز با اشاره به عدم آشنایی مادران امروز جامعه با فداکاریهای زنان مبارز انقلابی اظهار کرد: با توجه به اقبال نسل جوان از فضای مجازی، لازم است این مطالب در چنین فضایی عرضه شود تا در کنار سایر فعالیتها از تجربیات ارزشمند نسل گذشته در زندگی بهره برد.
فاطمه روشن روان دختر شهید بتول چراغچی نیز به انگیزه مادر خود از شرکت در فعالیتهای انقلابی اشاره کرد و گفت: ایشان به دلیل آزارهای سلطنت نسبت به بانوان، سالیانی را خانه نشین بودند و با بیان روزگار سخت حاکم بر مردم زیر سایه رژیم شاهنشاهی میگفت «من حاضر نیستم آن روزها را تحمل کنم».
وی در ادامه به بیان خاطراتی پرداخت که طی آن وقایع مادر ایشان در 9 دی ماه 1357 به درجه رفیع شهادت نائل شد.
گفتنی است این اثر در 19 فصل به بیان زندگی شهیده بتول چراغچی می پردازد که در نهم دی ماه سال 57 در سن 51 سالگی توسط تانک دژخیمان زیر گرفته شد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.