۱۴۰۲-۱۱-۱۲

سنت اسلام نو اندیش در ایران معاصر

بازفهم ایران جدید نیازمند شناخت و فهم گذشته نه‌چندان دور ایرانی است که روابط نوینی را با محیط خارج و پیرامون خود آغاز کرد.

پدیدآور: سید محسن آل سید غفور

مشخصات نشر: تهران : رخ دادنو،1394

مشخصات ظاهری:374ص.

شماره راهنمای دیویی: س739آ483/297

بررسی اوضاع و شرایط گذشته و زمان حاضر ما را یاری می‌کند که در فضای عقلانیت اجتماعی نوین بیش از یکصد سال گذشته، گرایش‌های متنوع فکری- سیاسی جامعه دیروز را شناخته و با گونه جدیدی از تفکر امروز ارتباط برقرار کنیم. نگارنده در این اثر تلاش کرده تا زمینه‌ها، اهداف و چالش‌های سنت فکری- سیاسی اسلام لیبرال را در ایران معاصر مورد مطالعه قرار دهد. هدف از این پژوهش بررسی منطق درونی و فراز و فرودهای این جریان فکری- سیاسی است. در در بخشی از کتاب می‌خوانیم : « منظور از سنت اسلام لیبرال، سنتی است که از تلفیق دو خاستگاه فرهنگی اسلامی‌ـ‌ایران و غربی نشأت گرفته است. دغدغه و نگرانی اساسی این سنت نه حذف و طرد سنت اسلام فقاهتی با تکیه بر سنت لیبرال، بلکه اهتمام آن در اهمیت‌بخشی به ”عقل لیبرال“ در بازخوانی دین است. وارد کردن هرچه پررنگ‌تر عقل در حوزه‌ی دین، نظام پژوهشی این سنت را شکل می‌دهد. تلاش در ایجاد تعادل میان نصوص دینی و عقل اساس این سنت و نظام پژوهشی آن است. درنتیجه می‌توان گفت اگر در سنت اسلام فقاهتی محوریت از آن نص است‌؛ به‌گونه‌ای که عقل نقش چندانی در این سنت به عهده ندارد و اگر در سنت لیبرالی محوریت از آن عقل انسانی است و نصوص دینی و وحیانی در زندگی عمومی از جایگاهی برخوردار نیستند، سنت اسلام لیبرال بر این تلاش است تا با ایجاد تعادل میان آن دو، در ساحت سیاست و زندگانی عمومی، طرحی نو دراندازد. از دیگر سوی در امتداد چنین تفکر،‌ در سنت اسلام فقاهتی کلاسیک که مقرون به سنت ایران باستانی شده بود، حوزه‌ی سیاست و حاکمان آن تقدس آسمانی می‌یافتند. لذا حاکم بازتابی از دنیای متافیزیک محسوب می‌‌شد. ارمغان چنین اندیشه‌ای، اقتدار حاکم سیاسی در زندگانی عمومی است. اما از سوی دیگر در سنت غربِ مبتنی بر اومانیسم و ایمان به عقل و خرد انسانی منقطع از آسمان، سیاست کاملاً سکولار است. تعارض حاصل از آن دو و این‌که چگونه می‌توان دستاوردهای هر دو را با هم توضیح داد، بر عهده‌ی سنت اسلام لیبرال است. این سنت بر تلاش است تا نشان دهد: اولاً اسلام در تنافی و تغایر با علم قرار نداشته و بسیاری از احکام آن‌ از مبانی علمی برخوردار است. ثانیاً اسلام آن‌گونه که نشان داده می‌شود در همراهی با استبداد قرار ندارد و از استعدادهایی برخوردار است که علاوه بر محو استبداد ــ که عاملی در انحطاط جهان اسلام است‌ ــ مشارکت عمومی ملت را دامن زند.»

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید