انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن
عماد افروغ
انتشارات سورۀ مهر؛ ۱۳۸۶
بحث اصلیِ کتاب از گفتار پنجم آغاز میشود؛ جایی که دکتر افروغ به «تبیین فلسفیِ انقلاب اسلامی بر اساس حکمت متعالیه» میپردازد. در میان این پراکندگی ظاهری، میتوان چند نکته را بهعنوان شاخصۀ مباحث افروغ بررسی کرد: اول، روششناسی رئالیسم انتقادی صدرایی است که افروغ با تکیه بر آن، به تحلیل انقلاب اسلامی، بهعنوان یک پدیدۀ اجتماعی-سیاسی میپردازد. دلیل تأکید افروغ بر این روش در قیاس با روشهای پوزیتویستی و هرمنوتیکی، التزام این روش به وجود یک جوهر باطنی ونفسالامری در ورای تغییرات معرفتی و اجتماعی است. با استناد به فرمایش حضرت امام (ره) که «این انقلاب، هدیه و تحفهای الهی و واقعیتی منحصربهفرد است»، بررسی این پدیده، نظریهای منحصربهفرد و ناظر به جوهر الهی را میطلبد (ص۶۰). نکتۀ دومی که میتوان از این کتاب استخراج کرد، این است که سفر چهارم اسفار اربعۀ صدرایی نیز به تبیین انقلاب اسلامی با تاکید بر نقش بیبدیل حضرت امام(ره) تاکید دارد. افزون بر این، تاکید افروغ بر اینکه «انقلاب اسلامی، ریشه در نگرش صدرایی امام(ره)» داشته، معطوف به نکاتی مانند کلگرایی توحیدی و یکی شدن دین و سیاست در این مکتب فلسفی نیز میگردد (صص۱۰۸-۱۱۱). نکتۀ سوم، معطوف به مسئلۀ مشروعیت که در نظام صدرایی و اندیشۀ امام خمینی(ره) آمیختهای از «حقانیت» و «مقبولیت» است، برمیگردد (ص۵۵).